به گزارش تیتر شهر: از دو هفته پیش که اعضای شورای شهر، روسای احزاب و البته مسئولان دولتی درگیر و دار تایید صلاحیت شهردار تهران و متعاقب آن صدور حکم وی به عنوان چهاردهمین مدیر ارشد شهری بودند، پیروز حناچی سعی کرد تا فارغ از این جریان های پیچیده سیاسی نخستین پلان از برنامه خود را با راه انداز کمپین سه شنبه های بدون خودرو در تهران اجرایی کند.
وی بر این باور است که در این دوره تهران نیاز به اجرای طرح های بزرگ عمرانی با هدف بهبود وضعیت کالبد پایتخت ندارد. اکنون برای ارتقای کیفیت زندگی در کلانشهری همچون تهران که عنوان پایتختی کشور را به دوش می کشد؛ تحولات فرهنگی با هدف تغییر ذائقه و سبک زندگی شهروندان نیاز است.
ارتقای فرهنگ شهرنشینی در میان پایتخت نشینان و ایجاد امکاناتی برای بهبود معضلات حل نشده پایتخت مانند ترافیک، آلودگی هوا و خستگی، افسردگی و حتی افزایش خشونت در میان مردمی که لابه لای ساختمان های بزرگ، بزرگراه های پر از خودرو زندانی شده اند؛ اجرا برنامه های فرهنگی تاثیرات به مراتب بیشتری خواهد داشت.
تجربه دهه های گذشته با هدف بهبود وضعیت شهر تهران در مواجهه با دو معضل آلودگی هوا و ترافیک نشان می دهد به رغم وجود قوانین بالا دستی با هدف بهبود وضعیت هوا در این شهر و اقداماتی که از سوی متولیان در این خصوص انجام شده است؛ نتوانسته ذره ای از این معضلات را که مانند کلاف سردرگم بین مسئولان دست به دست می شود کم کند.
مطالعات نشان می دهد زمانی می توان تهران 240 ساله را از زیر بار مشکلات پیچیده اش نجات دهد که همراه با برنامه های مسئولان –البته برنامه های منطقی و علمی- شهروندان نیز با تغییر ذائقه و سبک زندگی خود با آنها همراه شوند.
قطعا مشکل ترافیک تنها مشکل شهر تهران نیست بلکه بسیاری از شهرهای پیشرفته دنیا با این معضل روبه رو بوده اند اما اقدام برای حل این مشکل مسئولان و شهروندان با هم تصمیم گرفتند تا به سمت حل معضلات و مشکلات خود پیش بروند.
اگر اکنون شهرهای بزرگی مانند آمستردام هلند، وین اتریش و.... به شهرهای دوستدار دوچرخه و حمل و نقل عمومی تبدیل شده اند، به یکباره این سبک زندگی درمیان شهروندان این شهرها تغییر نکرده است.
آنها نیز نیم قرن پیش شهرهایی محصور درمیان خودروها داشته اند و آلودگی هوا و ترافیک بزرگترین معضلات این شهرهای بزرگ بوده است اما با برنامه ریزی درست مسئولان و مدیران شهری از یک سو و از سوی دیگر مشارکت شهروندان در این حوزه باعث شد تا بعد از گذشت چند دهه به شهرهایی با کیفیت بالای زندگی و انسان محور تبدیل شده اند.
حرکت شهرهای مطرح دنیا که عموما اروپایی هستند درست برعکس آن چیزی است که در شهرهای آسیایی در حال روی دادن است. در شهرهای بزرگ آسیایی همچنان وابستگی شهروندان به خودرو، عدم مشارکت در حل مشکلات بزرگ شهری، عدم اشراف مدیران و تصمیم گیران به حل این معضلات، عدم هماهنگی بین دستگاه های متولی، تمرکز دولت بر کسب درآمدهای بالا از صنعت خودرو سازی و عواملی این چنین باعث شده تا اگر مدیری درصدد تغییر وضع موجود و شکستن طلسم های این حوزه باشد؛ با مقاومت هایی از سوی شهروندان، مسئولان و برخی از منتقدان روبه رو شود.
به هر حال ورود شهرداری ها به کمپین سه شنبه های بدون خودرو در کشور از شهر اصفهان شروع شد و به شهرهای تاریخی ای همچون یزد نیز کشیده شد. این کمپین در شهر تاریخی و فرهنگی اصفهان به چند سالگی خود رسیده است و تهران به رغم تاثیرگذاری بالایی که در اجرای طرح های شهری در بین شهرداران کلانشهرها دارد؛ اما در این زمینه عقب ماندگی زیادی دارد.
اکنون پیروز حناچی تصمیم گرفته است به رغم تمام تابوهای نانوشته ای که در مقابل این حرکت های نمادین در ذهن مردم و مسئولان وجود دارد، خود به عنوان عالی ترین مدیر شهری در این کمپین حضور پیدا کند. البته وی به خوبی می داند که این حرکت وی به زودی باعث تغییر این ذائقه نخواهد شد و برای اینکه تهران به شهری زیست پذیر تبدیل شود حداقل 5 دهه لازم است.
شهردار تهران به خوبی می داند که در کنار مشارکت در این کمپین در حوزه توسعه حمل و نقل عمومی و تشویق شهروندان به استفاده از این مد حمل و نقلی کمبودهای شدید زیر ساختی در تهران وجود دارد، از بحران کمبود واگن گرفته تا عدم تکمیل دو خط باقی مانده از خطوط مترو تا فرسودگی اتوبوس های شهری و تاکسی ها، اجرای خلق الساعه طرح هایی با مضمون مدیریت ترافیکی شهر تهران و عدم هماهنگی دستگاه های مسئول، عدم مشارکت دولت در اجرای درست طرح جامع کاهش آلودگی هوا، عدم پرداخت مطالبات شهرداری در حوزه حمل و نقل عمومی از سوی دولت و بسیاری موارد دیگر باعث شده تا منتقدان حرکت وی را شوآف رسانه ای برای مردمی جلوه دادن وی تلقی کنند و به او پیشنهاد دهند که به جای دوچرخه سواری در روزهای آلوده شهر تهران به فکر ترخیص واگن های مترو از گمرک باشد.
قطعا دوچرخه سواری حناچی در روز سه شنبه ها تاثیری در پیگیری وی برای تحقق مطالبات شهروندان در حوزه حمل و نقل عمومی نخواهد داشت. چرا که بحث های این چنینی جزو حوزه مدیریتی وی است و استفاده از حمل و نقل عمومی از دوچرخه گرفته تا مترو و اتوبوس آن هم یک روز در هفته جزو اعتقاد وی در حوزه فرهنگ سازی و تغییر ذائقه شهروندان در سبک زندگی ای است که در یک قرن اخیر به آنها تحمیل شده است.
اتفاقا باید این حرکت شهردار تهران را به فال نیک گرفت که با توجه به شرایط سنی و حساسیت هایی که روی این پست مدیریتی وجود دارد، وی سواربر دوچرخه رکاب می زند و گاهی نیز درطول مسیر هر چند کوتاه می ایستد و با شهروندان صحبت می کند. قطعا تاثیر صحبت کوتاه حناچی آن هم سوار بر دوچرخه و یا داخل مترو در شهروندان به نسبت مدیری که داخل خودرو سازمانی خود با شیشه های دودی در حالی که داخل خودرو نشسته و به خود زحمت پیاده شدن و صحبت به مردم را نمی دهد، ییشتر خواهد بود.
این مقاومت ها در حالی ازسوی برخی از مسئولان در حال انجام است که آنها همچنان اعتقاد به استفاده از خودروهای شخصی و یا سازمانی برای خود قائل هستند.
اما نکته ایکه در این میان باید از سوی مدیران شهری مورد توجه قرار گیرد، همراهی آنها و البته شهرداران مناطق در کمپین سه شنبه های بدون خودرو است.
جشنواره عکس های سلفی ای که برخی از این افراد در شبکه های مجازی راه انداخته اند آن هم با چهره های درهم که گویی به اجبار وارد این کمپین شده اند به یک ضد تبلیغ تبدیل شده است. هر چند شهرداران مناطق و روابط عمومی های آنها با انتشار این عکس ها در نظر دارند تا پیوستن مدیران خود به این کمپین را نشان دهند اما نوع این عکس ها بیشتر از آنکه درراه فرهنگ سازی باشد،به یک شوآف رسانه ای تبدیل شده است.
اینکه هر هفته شهرداران مناطق و مدیران شهری سه شنبه هر هفته یک عکاس دنبال خود راه می اندازند تا عکس هایی از آنها در حال استفاده از حمل و نقل عمومی بگیرند بیشتر به یک موج سواری رسانه ای تبدیل شده است چرا این افراد اجازه نمی دهند تا شهروندان عکس هایی از آنها در سه شنبه های بدون خودرو منعکس کنند.
چهره ناراحت این افراد در زمان استفاده از حمل و نقل عمومی نیز در این عکس ها خود از نظر روان شناسی تاثیرات معکوسی را در ذهن شهروندان خواهد داشت.
انتشار عکس هایی همچون سرگردانی خانم شهردار در ایستگاه مترو در حالی که تنها و جدا از مردم ایستاده است، انتشار عکس سلفی یکی دیگر از شهروندان در ایستگاه اتوبوس، پیاده شدن تیم شهرداری یکی از مناطق از داخل یک ون و یا خرید یکی دیگر از مدیران از دست فروشان مترو نشان دهنده مسائل دیگری است.
توجه به انتشار این عکس ها و اخبار وظیفه مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری تهران است که انتشار این عکس ها بتواند تاثیرات روان شناسی کمپین را القاء کند نه اینکه به وسیله ای برای خنداندن مردم با دیدن این تصاویر تبدیل شود.