به گزارش تیتر شهر: یک هفته ای می شود که نفس کشیدن در تهران مشکل شده است، مشکلی که
روزهای متمادی غرب و جنوب غرب کشور با آن روبرو بوده اند.
اگرمردم تهران یک هفته است نفسشان بند آمده، در کرمانشاه و خوزستان 3
ماه تابستان مردم خاک خوردند و صدایشان نیز به جایی نرسید.
حال در تهران باد این یار همیشگی مسئولان برای فرار از معضل آلودگی
هوا نمی وزد و نفس مردم به شماره افتاده است. راهکار مسئولان برای کاهش آلدگی هوا
تعطیل کردن مقاطع ابتدایی و پیش دبستانی و مهدکودک ها بود.
اقداماتی که هیچ تاثیری بر کاهش الودگی هوا ندارد و تنها از عواقب به
خطر افتادن سلامتی کودکان پیشگیری می کند.
در چند روز گذشته از باد و باران خبری نشد و هوا هر روز سسیاهتر شد تا
جایی که سرانجام مدارس را در تمامی مقاطع تعطیل اعلام کردند.
اقدامی که هرچند دیر اما سرانجام برای حفظ سلامتی کودکان و نوجوانان
انجام شد. اما در این میان تنها اقدام مسئولان برای کاهش الودگی هوا ایجاد محدودیت
های ترافیکی در شهر و تقاضا از مردم برای عدم استفاده از وسیله شخصی بود.
مسئولین از مردم درخواست کردند تا با اتوبوس و مترو به سرکار و
دانشگاه بروند و در مقابل خودشان سوار بر خودروهای پلاک دولتی در خیابان های شهر
ویراژ دهند.
همین موضوع سبب شده تا آنها متوجه نشوند که اگر کسی هم نخواهد وسیله
نقلیه خود را از خانه تکان دهد باز مجبور است که از خودرو شخصی استفاده کند.
در این خصوص باید از مسئولان بپرسیم که اگر همه مردم تصمیم بگیرند تا
خودروهایشان را پارک کنند و با وسیله حمل و نقل عمومی به محل کار و درس بروند، آیا
برای آنها این امکان فراهم شده است؟
این روزها در درگیری سیاسی شهرداری و دولت مردم قربانی شده اند چراکه
حمل و نقل عمومی تهران به کندی توسعه پیدا می کند و مسئولان خوب می دانند که در
شرایط عادی هم وسایل حمل و نقل عمومی کفاف مردم رانمی دهد چه برسد که مردم تصمیم
به عدم استفاده از خودرو شخصی بگیرند.
اکنون شرایط طوری است که مردم یا روی زمین به علت آلودگی هوا جان می
دهند، یا زیر زمین در فشار زیاد هنگام سوار شدن قطار های مترو.
واقعا مردم در چنین شرایطی می توانند از وسایل نقلیه عمومی استفاده
کنند؟ آیا این توقع بجایی است که مسئولان از مردم دارند؟
مردم تهران سالهاست که در تونل های مترو جان می دهند تا به مقصد
برسند. آنها زیر فشار بسیار با هزار و یک مشقت خود را در واگن ها جای می دهند تا
به مقصد برسند. به مانند مردی که آنقدر لای در ماند تا قطار از رو رفت او توانست خود
را در قطار جا کند.
جان دادن مردم در زیر زمین به امری عادی تبدیل شده و آنقدر رسانه ها
به آن پرداخته اند، که بجای مسئولین، انها از رو رفته اند.
در این میان مسئولین نیز تنها یکدیگر را متهم کرده و شهرداری دولت را
متهم می داند و دولت شهرداری را اما آنچه که اهمیت ندارد برای آنها جان مردم است.
مردم این روزها سرگردان هستند. نمی دانند خودرو شخصی سوار شوند و بر
آلودگی هوا بیفزایند و روی زمین جان دهند یا زیر زمین بروند و هنگام سوار شدن مترو
زیر دست و پا جان دهند؟
قطعا در این شرایط مردم مرگ تدریجی در آلودگی هوا را انتخاب خواهند
کرد و اینگونه است که نمی توان از آنها انتظار دیگری داشته باشیم.
ما نمی توانیم تک سرنشینان را در ایجاد آلودگی هوا و ترافیک مقصر
بدانیم چرا که در مقابل امکانات کافی را برای آنها فراهم نکرده ایم.
حمل و نقل عمومی ما جواب گوی نیاز یک هشتم مردم تهران نیز نیست بنابر
این نمی توانیم انتظار داشته باشیم که مردم همگی از خودروهای شخصیشان استفاده
کنند.