دکتر مصطفی سلیمانی، مشاور خانواده در گفتگو با تیترشهر با اشاره به طلاق توافقی که این روزها دامن گیر بسیاری از زوجین است، اظهارکرد: طلاق توافقی نوعی از طلاق است که در آن، هم زن و هم مرد، هر دو، به نوعی متقاضی طلاق هستند و از پیش درباره همه امور مثل مهریه، جهیزیه و فرزندان به توافق رسیدهاند و بنابراین، در حضور دادگاه هیچ کدام دیگری را به عنوان مقصر معرفی نمیکنند. تمامی توافقاتشان را در دادگاه ثبت میکنند و بعد از اینکه توافقات ضمانت اجرایی پیدا کردند اقدام به جدا شدن از یکدیگر میکنند.
این مشاور امور خانواده، پشیمانی زن و مرد از طلاق توافقی را، از توافق عجولانهای که صورت دادهاند، به عنوان خطرات رایج ناشی از این نوع از طلاق برای زوجین عنوان کرد.
تصمیمات آنی زوجین عامل اصلی افزایش طلاقهای توافقی
به اعتقاد این استاد دانشگاه، بسیاری از طلاقهای توافقیای که این روزها صورت میگیرند، ناشی از بیحوصلگی زوجین در حل مسائل سادهای هستند که در مورد آنها اختلاف پیدا کردهاند. مسائلی که میتوان با صبوری و گذشت برای آنها چارهای پیدا کرد؛ درواقع متأسفانه عصبانیتهای سریع و تصمیمات آنی زوجین، عامل اصلی افزایش تعداد طلاقهای توافقی است. تصمیمی که میتواند در کمتر از نیمروز عملی شود.
دکتر سلیمانی در پاسخ به این پرسش که وجود فرزند مشترک تا چه اندازه میتواند در مفید یا مضر بودن طلاق توافقی نقش داشته باشد، بیان کرد: به طور کلی، مسئله مفید یا مضر بودن طلاق توافقی به نحوه اتخاذ این تصمیم بستگی دارد؛ یعنی اگر زن و مرد پس از امتحان کردن تمامی راهِ حلهای موجود برای اجتناب از جدایی، به این نتیجه برسند که امکان سازش و ادامه زندگی مشترک به هیچ عنوان برایشان مقدور نیست، به طور قطع، طلاق توافقی اتفاقی از سر آگاهی و تصمیمی عاقلانه خواهد بود. تصمیمی که میتواند شرایط را برای آگاهیبخشی به فرزندان و آماده کردن آنان برای این اتفاق آماده کند تا به این ترتیب، کمترین میزان از آسیب متوجه فرزندان باشد. مشخص است که طلاقهای توافقیِ عجولانه و از سرِ عصبانیت یا از سرِ اجبار تبعاتِ ناخوشایندتری بر روی فرزندان دارند.
نقش موثر مشاوره در کاهش طلاق توافقی
وی افزود: طلاق توافقی از این جهت که راه را برای مداخله مثبت، اطرافیان ناهموار میکند میتواند آسیبزا باشد؛ اما بهرهبردن از نظرات سودمند مشاوران خانواده برای حل مشکلات ارتباطی زن و شوهر، میتواند تدبیر شایستهای باشد. اما از آنجایی که زوجین در این مرحله، یعنی در جلسه مشاوره پیش از طلاق توافقی، با جدی نگرفتن مشاوره و اصرار بر تصمیم عجولانه خود، بر جاری شدن طلاق توافقی پافشاری میکنند، میتوان با بهرهگیری از مشاوران، روانشناسان و روانکاوان متعدد و کاردان و نیز با برگزاری جلسات فوری مشاورهای بعد از دادخواست طلاق توافقی، از برخی از این طلاقها جلوگیری کرد.
این مشاوره خانواده در ادامه اضافه کرد: ارائه دادخواست طلاق توافقی از طرف زوجین نشاندهنده اوج اختلافات میان این دو و سماجتشان بر عدم سازگاری با یکدیگر است؛ میتوان از این روحیه زن و مرد، که بر جدایی بدون درگیری و جار و جنجال از یکدیگر رضایت دادهاند، در جهت سوق آنها به سمت حل مسئله یا حداقل انتخاب آگاهانه آن سود جست.
قبح زدایی طلاق با رواج طلاق در میان شخصیتهای مشهور
همچنین این مدرس دانشگاه در بیان میزان اثرگذاری شخصیتهای مشهور رسانهای، و به عبارتی سلبریتیها، بر افزایش شیوع این اتفاق در سطح جامعه گفت: قطعاً افزایش طلاق در میان شخصیتهایی که به نوعی، حالا خوب یا بد، در میان افراد جامعه سرشناس و الگو شدهاند، نمیتواند در افزایش میزان طلاق در جامعه بیاثر باشد. عادی شدن و قُبحزدایی طلاق، از رویدادهای مهم و اثرگذار در افزایش طلاق است که غالباً به دنبال چنین اتفاقاتی بروز پیدا میکند.
بنا به گفته این روانشناس و مشاور در امور خانواده، صدا و سیما میتواند با ارائه الگوهای درست و قابل باور از زندگیهای موفق و نیز با نمایش الگوهای نامناسب، نقش مهمی را برای آگاهیبخشی و به نوعی اسطورهسازی، در خانوادهها ایفا کند. واضح است که این الگوسازیها تنها در صورتی میتوانند اثرگذار واقع شوند که با توجه به شرایط واقعی زندگی مردم و با درایت انتخاب شده باشند و کار فرهنگی باید صورت گیرد.
دکتر سلیمانی در بیان نقش مشاوره در کاهش میزان طلاق توافقی در جامعه افزود: تا زمانی که افراد جامعه به توانمندیهای ارتباطی مجهز نیستند، رشد شخصیتی و روانی خود را جدی نمیگیرند و بیآنکه در زمینه فردی به ثبات نسبی رسیده باشند، وارد زندگی مشترک میشوند، افزایش میزان طلاق امری کاملاً قابل پیشبینی است. افزایش سرعت زندگی در عصر کنونی، عامل اثرگذاری در کمحوصلگی و بیرغبتی زنان و مردان برای حفظ ارتباطاتی است که به مشکل دچار شدهاند. بهرهگیری از مشاوران زبده و توانمند میتواند تا حدود زیادی در بالا کشیدن سطح روانی افراد جامعه و به دنبال آن افزایش سطح روابط زناشویی و کاهش میزان طلاق مؤثر باشد؛ اما واضح است که اگر همه این اتفاقات قبل از شروع زندگی مشترک و در واقع پیش از مرحله انتخاب همسر بیفتد میتواند تأثیر چشمگیری بر کاهش سطح طلاق در جامعه و افزایش سطح سلامت روحی افراد آن داشته باشد.
وی اضافه کرد: بنده به عنوان یک مشاور، هر روز شاهد زندگیهای مشترک به بنبست رسیدهی زیادی هستم که طلاق را تنها راهِ حل پیش روی خود میدانند. زندگیهایی که در آن، زن و مرد به این نتیجه رسیدهاند که باید با طلاق جلوی ضرر را بگیرند تا حداقل با کمتر ضرر کردن منفعتی ببرند؛ زندگیهایی که به دلیل افتادن در دره هولناک خیانت، افسردگی، طلاق پنهان و تنشها و سردی بیامان به هیچ عنوان بهتر از طلاق نیستند. من گاهی در دادگاهها زوجهایی را میبینم که بدون سروصدا و درگیری، بدون توهین و نفرت، آرام و متین و گاهی خندان کنار هم نشستهاند و درخواست طلاق توافقی خود را در مقابل قاضی مطرح میکنند؛ در مقابل، روجهایی را نیز میبینم که با لج و لجبازی، کتککاری و با پروندهی پزشکی قانونی روبهروی قاضی مینشینند. واضح است که در شرایطی که زندگی به بنبست رسیده باشد، هیچ راهی برای ادامه دادن آن وجود نداشته باشد و طلاق تنها راه چاره باشد، طلاق توافقی منطقیترین، انسانیترین و شریفترین راهِ حل است. نمیتوان هیچ زندگیای را به ضرب و زور نگاه داشت. آیا بهتر نیست که در شرایطی که جز جدایی چارهای باقی نمانده است، این اتفاق دوستانه و به دور از هر تنشی اتفاق بیفتد تا آنکه به کینه، نفرت و انتقامجویی آلوده شود؟ معلوم است که هر عقل سلیمی طلاق توافقی را به کشمکشها و نزاعهای طولانی و طاقتفرسا ترجیح میدهد.
زندگیهای سرد و پرتنش، مکانهای مناسبی برای پرورش فرزند نیستند
دکتر سلیمانی، به عنوان راهِ حل مناسب در این زمینه عنوان کرد: از آنجایی که زوجهای کنونی، برخلاف گذشته، قائل به استراتژی سوختن و ساختن نیستند، بهتر است که در سالهای نخست زندگی مشترک، از بچهدار شدن صرفنظر کنند و به شناخت یکدیگر بپردازند. به یکدیگر فرصت کافی را برای امتحان کردن روشهای مختلف برای کسب سازگاری و کشف روشهایی برای درک یکدیگر بدهند و در نهایت اگر به این نتیجه رسیدند که میتوانند در کنار هم یک زندگی بادوام داشته باشند به فرزنددار شدن فکر کنند. زیرا تردیدی نیست که زندگیهای سرد و پرتنش، مکانهای مناسبی برای پرورش فرزند نیستند.
از طرف دیگر، در خانوادههای پرتنش دارای فرزند نیز، طلاق توافقی، هر قدر که در شرایط کمسن و سالی فرزندان اتفاق بیفتد نسبت به طلاقهای دیرهنگام، میتواند به عنوان یک راهِ حل، موفقتر عمل کند. در حقیقت، تصمیم زودهنگام والدین، آنجا که جز جدایی چارهای نیست، یعنی در شرایطی که از میان جدایی یا ادامه یک زندگی پرتنش، یعنی انتخاب بین بد و بدتر، انتخاب جدایی و گزینه بد تنها راه چاره است، میتواند شرایط پذیرش و درک مسئلهی جدایی از والدین را برای فرزندشان هموارتر کند.