به گزارش تیترشهر: خبر قتل همسر دوم محمدعلی نجفی همزمان با خبر قتل امام جمعه کازرون در یک روز، عریانی خشونتی را به تصویر کشید که زنگ خطر آن از مدتها قبل به صدا درآمده بود. فارغ از اینکه باید دلایل هر دو اتفاق توسط کارشناسان امر واکاوی شود؛ باید دانست که خرده تراژیکهای هولناک جامعه تا چه حد میتواند ابعاد گسترده تر از امروز به خود بگیرد. واکنشها، اما به این رخدادها به خصوص در مورد قتل میترا استاد، از آن جهت مهم است که طیف وسیعی از جامعه خواسته یا ناخواسته به ترویج خشونت دامن میزنند. بهره برداری رسانههای اصولگرا از این موضوع، ساختن لطیفه برای این رویداد و قضاوتهای عجولانه در مورد این حادثه به غیراخلاقیترین شکل ممکن نمود یافت. هرچند کاسبی از یک واقعه هولناک موضوع تازهای برای برخی از رسانهها و جریانهای سیاسی نیست، چنانکه در حوادث تروریستی پاریس نیز همان رسانهها با شعفی زیرپوستی و با تیترهایی جذاب، دست در گردن همان بیمارانی انداختند که برای مطرح شدن در شبکه های اجتماعی دست به هر اقدام غیرمعقولی میزنند.
ماجراهای پیش آمده باز هم نشان داد که برای عقب رفتن از پرتگاه زوال اجتماعی نیازمند بهره گرفتن بیشتر از علوم اجتماعی در تصمیمگیریهای کلان کشور هستیم. هرچند عدم بهرهگیری از سایر علوم مانند اقتصاد، سیاست و... در تصمیم های مهم کشور امیدی به تغییر در این زمینه بیدار نخواهد کرد، با این حال برخورد با مسئله عمیق و پیچیده بروز خشونت در جامعه، اگر همچنان به منوال نظرسنجی رئیس جمهوری از شرایط کشور باشد باید منتظر اتفاقات هولناکتری در سپهر اجتماعی کشور باشیم. محمدعلی نجفی به گفته بسیاری از کسانی که با او برخورد داشتهاند، انسانی متین، آرام و منطقی بوده است که تحصیلاتش و سایر برچسبهای مثبت دیگر او هیچکدام کمکی به عدم ارتکاب وی به جنایت نکرده است. گو اینکه باید خشم فروخوردهاش را درست زمانی که در هتل لاله دست به خودکشی زده بود واکاوی میکردند. این همان درسی است که باید از سایر خشمهای فروخورده در تک تک افراد جامعه گرفت، تا مبادا هرکدام از ما مردم عصبانی و شریف تبدیل به قاتلان بالفعل نشویم. بهتر است تصمیمسازان هرچند که دیر، اما به آمارهای جامعه عصیانزده این روزها نگاه عمیقتری داشته باشند. جامعهای که به واسطه عملکرد منفی تصمیم سازان دچار بحران معنا شده و حالا قاتلی با عضویت در یک گروه انحرافی، امام جمعه را سدِ راه ظهور امام زمان (عج) میداند و دست به یک جنایت هولناک میزند. این همان بحران بیم عنایی است که رسانههای سیاسی نیز با بهره برداری جناحی از یک قتل، در شکل دیگری به آن دچار شدهاند. قتلهای چند روز گذشته باز هم به ما یادآور میشود که تا چه اندازه آموزش و پروش ما نیاز به تغییر در نوع تربیت آدمهای این جامعه را دارد که از اتفاق نجفی روزی وزیر آن بوده است. هشدار بزرگ این است که از دل یک نخبه متین، آرام و البته مدیری با کارنامه معقول، میتواند یک قاتل بیرون بیاید، همچنان که از دل همه مردمی که عصیانشان سالها به عناوین مختلف سرکوب شده نیز، اگر به همین روال دست روی دستمان بگذاریم.
منبع: روزنامه ابتکار
شاید پررنگترین و متفاوتترین واکنش در ماجرای اخیر، رفتار رسانه ملی باشد، رسانه ملی در ۴۸ ساعت گذشته به اندازه همه دوران مدیریت نجفی در شهرداری تهران، فیلم، تصویر، مصاحبه و خبر از نجفی منتشر کرد، البته که جرمی اتفاق افتاده و فرد خاطی باید بر اساس روال قانونی محاکمه شود، اما آیا مخاطبان تلویزیون حق دارند این پرسش را مطرح کنند که واکنش رسانه ملی به همه جرمها همین گونه بوده است؟! رسانه ملی چرا یک حادثه شخصی را به محملی برای انتقامگیری سیاسی و تخریب یک جریان خاص تبدیل کرده است؟ رسانه ملی که تصویر متهمین اختلاس و قتلهای زنجیرهای را به صورت شطرنجی و با اسم مختصر اعلام میکرد، چگونه یک شبه تغییر رویه داد و خبرنگارش را به صورت آنلاین در اداره آگهی مستقر کرد؟ این نحوه پوشش رسانه ملی چه چیزی را به ذهن افکار عمومی متبادر میسازد؟!
اصولا بر اساس کدام قانون تا پیش از تشکیل دادگاه و بررسی پرونده با متهم مصاحبه و اعترافات متهم از رسانه منتشر میشود؟ اسلحه متهم در دست خبرنگار چه میکند؟
صرف نظراز عملکرد رسانه ملی، نحوه برخورد سایر رسانهها و بهویژه رسانههای اصلاح طلب به این موضوع هم جای نقد و تامل داشت، قتل اتفاق افتاده، متهم به قتل اعتراف و دستگیر شده، اما آیا این موارد مجوزی برای رسانهها و فعالان سیاسی است که اینگونه به زندگی خصوصی دیگران سرک بکشند و ابعاد روانی و جامعهشناسی این ماجرا را نادیده بگیرند؟! نجفی یک نفر را کشت، اما رفتار برخی رسانهها و عدهای در برابر این ماجرا عقدهگشایی و ذبح اخلاق در جامعه اسلامی بود. این حادثهای بود که برای هر فردی در هر جایگاهی و با هر گرایشی میتواند پیش بیاید و بهرهبرداریهای سیاسی کثیفترین برخوردی بود که در مقابل این ماجرا میتوانست اتفاق بیفتد.
- به یقین این قتل ابعاد پیچیده و ناگفتههای زیادی دارد، اما یک برداشت کلی از این نوع اتفاقات در جامعه میتوان داشت که مدارای اجتماعی جامعه در سطح پایینی قرار دارد، اگر شخصیتی، چون نجفی با آن آرامش مثالزدنیاش امروز دچار این خطای فاحش شده، پس باید کلاه خودمان را بالاتر بگیریم و آسیبشناسی دقیقتری از این اتفاقات داشته باشیم، آمار بالای نزاعهای زناشویی، طلاق و حتی نزاعهای خیابانی نشان میدهد وضعیت اخلاقی جامعه رو به افول است، و اگر بخواهیم با عینک سیاسی و مغرضانه، این وضعیت را به رفتار یک جریان خاص تقلیل دهیم، در آینده پیامدهای ناگوار آن قربانیان بیشتری را گرفتار خواهد کرد.
- نجفی در جلسه بازپرسی گفته است: «همسرم صدای مرا برای نهادهای امنیتی کشور ارسال میکرد. بر سر همین موضوع با ایشان به شدت درگیری داشتیم.» نجفی به صراحت اشاره میکند ارتباط همسرش با نهادهای امنیتی یکی از دلایل دیگری ایشان بوده است. باید مشخص شود کدام نهاد امنیتی و با چه هدفی وارد حریم خصوصی نجفی شده اند. اجرای عدالت مستلزم آن است که سهم این نهادها در شکل گیری این فاجعه نیز مورد بررسی قرار گیرد.
منبع:روزنامه همدلی