به گزارش تیتر شهر، بعد از جابجایی های
مصلحتی در کابینه یازدهم طی روزهای اخیر، حالا بیشتر گمانه زنی ها در این زمین حول
محور گزینه های احتمالی برای تصدی ریاست سازمان میراث فرهنگی کشور، می چرخد.
تاکنون نام، سید محمد بهشتی شیرازی،
سید مهدی حجت و مرتضی بانک به عنوان سه گزینه محتمل برای نشستن روی صندلی سلطانی
فر در سازمان میراث فرهنگی بر سر زبان ها افتاده است که بررسی کارنامه هریک از
آنها برای رسیدن به این سازمان در خور توجه است.
مجزا از اینکه چه
کسی می خواهد در هشت ماهه باقی مانده از عمر دولت یازدهم سکاندار این سازمان عریض
و طویل با بسیاری از برنامه های نیمه راه و هنوز آغاز نشده، نوع برنامه ها و طرح
های بر زمین مانده ای هم که قرار است، به مدیر بعدی برسد در نوع خود قابل تامل و
بررس است و باید منتظر ماند و دید از میان سه گزینه بالا کدامیک حاضر به پذیرش این
ریسک مدیریتی آن هم در پایان کار یک دولت خواهد شد.
سازمان میراث
فرهنگی، صنایع دستی، گردشگری در دولت گذشته به سبب تفرق این سه حوزه فراز و
فرودهای بسیاری را متحمل شد اما در دولت یازدهم برخی نابسامانی ها در جذب گردشگر
با تلاش دستگاه دیپلماسی تا حدودی برطرف شد و این بخش از سازمان توانست، با فراغ
بال بیشتری برنامه های خود برای افزایش گردشگر خارجی را محقق کند.
توجه بیش از حد
سازمان میراث فرهنگی به عرصه گردشگری در این دوره در حالی رقم می خورد که نگاه
بخشی و جزیره ای در دولت گذشته نیز با تمرکز بر حوزه صنایع دستی وجود داشت و گویا
این میراث تکه تکه کردن سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری دست به دست در
بین دولت ها می چرخد.
مدیری که باید
برنامه های روی زمین مانده سلطانی فر را در این سازمان پیگیری کند با یک بی نظمی
ساختاری و درون سازمان در این حوزه روبرو است
به گونه ای که توجه به یک بخش سبب غفلت از بخش های دیگر به ویژه حوزه میراث
فرهنگی شده است.
در دوره ریاست
سلطانی فر گشایش زیادی از کنار برجام برای حوزه گردشگری به وجود آمد و همین مسئله
سبب شد تا وی برای پررنگ کردن نقطه های روشن کارنامه خود در مدت حضورش در این
سازمان، دست روی حوزه گردشگری گذاشته و بخش میراث فرهنگی را به عنوان ابزاری برای
پیشبرد اهدف گردشگری، در نظر گیرد.
از همین رو، جایگزین
مسعود سلطانی فر باید فردی باشد که نگاه همه جانیه گرا را در میان سطوح مدیریتی
این سازمان برقرار کند تا موازنه سه بخش، میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که
طی سال های اخیر دستخوش تغییرات لایه ای شده است، دوباره به جای اصلی خود بازگردد.
بخش میراث فرهنگی
و توجه به آن به عنوان یک بخش مستقل و راهبردی، نیازمند حضور مدیری است که اهمیت "حفظ
میراث فرهنگی برای میراث فرهنگی" را درک کرده باشد و بتواند با انتخاب یا برقراری
ارتباط منسجم بین معاونت های مختلف، این حلقه مفقوده را به سازمان عریض و طویل
میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری بازگرداند.
از سوی دیگر در
دوره قبلی ریاست این سازمان، انتخاب مدیران کل استان ها چندان با تمرکز از مرکز
انجام نشد و برخی مدیران کل در استان های مهم و شاخص به لحاظ میراثی، با اعمال نظر
سیاسیون ب جای صاجب نظران عرصه میراث فرهنگی انتخاب شدند.
هرچند زمان برای
خانه تکانی در مدیران کل استان ها دیگر گذشته است و رئیس جدید سازمان، باید به
تحولات ساختاری درون سازمانی بپردازد اما داشتن برنامه جامع برای توجه به حوزه
میراث فرهنگی در استان ها باید، یکی از اولویت های رئیس آتی این سازمان باشد.
حوزه صنایع دستی
که در دولت قبل بیش از دو حوزه دیگر مورد توجه و در سیبل تصمیمات قرار گرفته بود
در دوره سلطانی فر چندان مورد توجه نبود و در سایه افزایش گردشگران داخلی و خارجی،
این عرصه ابزاری برای جذب گردشگر تبدیل شد و کیفیت در حوزه تولید صنایع دستی به
جای فرصت، به یک تهدید برای خانه نشین شدن استادان هنرمند و شاخص هر شهر تبدیل شد.
به نظر می رسد، سکاندار
جدید سازمان باید بتواند در یک زنجیره به هم پیوسته و با نگاه متوازن هر سه بخش را
به هم متصل اما کارکرد ابزاری هریک برای ارتقا بخش دیگر را کمرنگ کند تا بسیاری از
انتظارات از این سازمان که سال هاست به صندوقچه فراموشی سپرده شده است، در کارتابل
تصمیمات "آقای رئیس" قرار گیرد.