به گزارش تیتر شهر: روستاهای مرکزی ایران دارای جذابیت بسیار زیادی هستند به طوری که چشم هم گردشگری را خیره می کنند. خمینی شهر یا سه ده یکی از این مناطق است که اگر تبلیغات مناسبی صورت گیرد می تواند به عنوان یکی از قطب های گردشگری مطرح شود.
خميني شهرکه در گذشته به نام سده می شناختند در ادوار گذشته بخشي از بلوك ماربين از توابع اصفهان محسوب مي شده و اين قسمت ها داراي آب كافي و خاك حاصلخيز بوده است.
در ابتدا شامل سه روستا يا سه ده به نامهاي پريشان يا فروشان يا پروشان، خوزان يا خيزان و ورنوسفادران يا بن اصفهان بوده و به همين علت به سده شهرت يافت. هر يك از روستاهاي تشكيل دهنده سده، خود بعلت خاصي نام گرفته است.
پريشان: در كتاب نصف جهان في تعريف اصفهان آمده است كه فريشان معرف پريشان و پريشان خود مخفف پريوشان است كه از نام زني به اسم پريوش كه در زمان قديم بناي اين قريه را نهاده گرفته شده و به نامش منسوب گشته است.
خوزان (خوزوان): از واژه «خوز» و «ان» نشانه كثرت و جمع تشكيل شده است. خوز در سنگ نوشته هاي شاهنشاهان هخامنشي بصورتxuvata (uvaja )< nEk نوشته شده و به قوم عيلاميان و سرزمين آنها گفته مي شد كه در منطقه كوهستاني بين النهرين تا فلات ايران گسترده شده است. در محله خوزان، كهندژ قرار دارد كه وصف آن چنين آمده است: در محله خوزان واقع در خمینی شهر قلعه دفاعي مهمي به نام كهندژ وجود داشته كه خرابه هاي آن در محله مزبور موجود است، يكي از نويسندگان عقيده دارد كه كهندژ پايتخت سلاطين كياني و ساساني بوده است.
ورنوسفادران يا بن اصفهان: اين ده به دوران ملكشاه سلجوقي باز مي گردد. به هنگام حاكميت سلجوقيان، ورنوسفادران توسط ملكشاه سلجوقي نامگذاري شد كه نام اجداد قوم «ورنوسي» (گارد سلطنتي ملكشاه) بوده است. در زمان فتح اصفهان توسط قوم مغول، اين منطقه مغلوب مغولان شد ولي در زمان حمله افغانها، اهالي اين منطقه تا حد توان مقاومت نمودند، چنانكه سركيس گاننتز در كتاب «سقوط اصفهان» مي نويسد: افغانها نتوانستند دهكده هاي خيزون (خوزان) و بن اصفهان (ورنوسفادران) را تصرف كنند، چون ساكنان اين دو دهكده سخت با آنان به مخالفت برخاستند. دكتر سيروس شفقي در كتاب خود بنام «جغرافياي اصفهان»، معتقد است كه مقارن كوچ عده اي از ساكنان منطقه اصفهان در نيمه دوم هزاره چهارم قبل از ميلاد مسيح، آباديهاي كوچكي در محل فعلي شهر اصفهان و سرتاسر زاينده رود وجود داشته كه با آمدن عده اي از شمال به فلات مركزي بر جمعيت آنها افزوده شد و دهات جديدي به وجود آمده است، بر اين اساس مي توان قدمت اولين كانونهاي جمعيتي اين خطه را به دوران قبل از اسلام مربوط دانست.
و در روايات ديگر نيز آمده حمله اسكندر به سه دژ گاردژ، كهندژ و ديمير دژ كه در اين منطقه واقع شده بود باعث ويران شدن آنها بدست اسكندر مقدوني گرديده و لذا اين منطقه تا دوران پادشاهي ساسانيان ( 224 ميلادي) يعني تا 6 قرن بعد بصورت بياباني بي آب و علف باقي ماند. تا آنجا كه پيروزشاه ساساني به سلطنت رسيد و به دژ آمد و بنا به خواستها بار ديگر اين محل آباد شد، وي دستور حفر قناتي داد كه بنام خود شبه قنات «پيروزشاهي» معروف گرديد، و به دستور پيروزشاه، مردم متفرق شده گرد هم آمدند و زمينهاي ده خوزان و پروشان بين مردم تقسيم شد.
سده در دوره معاصربا آغاز دوره اسلامي و گسترش قدرت و نفوذ اسلام، اين منطقه نيز تحت تأثير قرار گرفت و تغييرات كلي در فرهنگ، سنن و روابط اجتماعي آن ايجاد گرديد.
پس از صفوي چون محل پايتخت كشور از اصفهان به مشهد و نقاط ديگر انتقال يافت تغييرات نزولي شهر اصفهان و همپاي اين شهر، ركود اقتصادي شهرستان خميني شهر نيز شروع شد. وجود امكانات طبيعي در محدوده شهرستان، در ادامه حيات اقتصادي و اجتماعي شهر نقش زيادي داشت و توسعه صنايع و استقرار كارگاهها و كارخانجات در شهرستان نيز مؤثر بود و از طرفي گسترش شهرنشيني از آخر دوره قاجاريه در كشور و كاهش روستانشيني، در اين منطقه نيز اثر نهاد و شهرها گسترش يافت،
وجود فاصله نزديك شهرستان خميني شهر با شهر اصفهان كه مركز استان نيز هست و محل عمده آموزشهاي تخصصي و دانشگاهي است باعث شده عليرغم كاهش امكانات رفاهي باز هم افزايش جمعيت داشته باشد. اولين خيابان در سال 1318 در شهر احداث شد. «ابن حوقل» در سفرنامه خود كه در قرن چهارم هجري نگاشته است، مي نويسد: نزديك اصفهان و در مغرب آن، ده «ماربانان» واقع است كه باغهايي پهناور و به مساحت يك فرسخ از راست و چپ دارد و گويند خراج آن صدهزار درهم است و از همين ده است كه جمد و ثلج راوان بدست مي آيد و ميوه نيز فراوان است.
با استفاده از نوشته هاي مختلف مي توان به قدمت شهرستان خميني شهر پي برد. با توجه به آثار باقيمانده، حداقل سابقه تاريخي شهرستان به 2500 سال قبل باز مي گردد. البته سوابق هر قسمت از شهرستان به زماني خاص مربوط مي شود. وجود كهندژ (قهندژ) در محله خوزان و وجود آتشكده در كوه آتشگاه كه در كنار زاينده رود واقع شده، وجود قبرستان زاغ آباد با سنگ قبرهاي بزرگ، همچنين پيروزشاهي و مسجد جامع، همه نشانه قدمت شهر است. كتابهاي دايره المعارف سرزمين و مردم ايران از عبدالحسين سعيديان و نصف جهان في تعريف اصفهان از محمد مهدي بن محمدرضا اصفهاني، جغرافياي اصفهان از دكتر سيروس شفقي از قدمت شهرستان ذكر كرده اند.
در كتاب نصف جهان في تعريف اصفهان، بلوك ماربين كه داراي آب و هواي خوب است معرفي شده و از دهات آن هرستان، اندوان و سه ده نام برده شده است. خوزان، ورنوسفادران و فريشان (پريشان) سه ده اصلي را تشكيل داده اند با مردماني تنومند و شجاع و با تعصب و داراي تنباكوي خوب و موقعيتي مناسب، عواملي از قبيل حاصلخيزي خاك وجود آب و تنوع اقليم، وجود زاينده رود باعث تمركز جمعيت و توسعه منطقه بوده است.
برخي اماكن تاريخي
خانه سرتيپ: خانه سرتيپ محمد حسین خان امینی سدهي با بيش از يك قرن قدمت بازگو كننده فرهنگ نياكان ماست و بيانگر جايگاه و حرمت خانواده در ميان ايرانيان مي باشد. معماري آن منطبق بر باورها و اعتقادات ماست، بطوري كه اهل خانه در آن احساس آرامش كنند و به دور از اِشراف همسايگان و تسلط چشم نامحرم زندگي كنند. اين خانه به شكلي طراحي شده كه علاوه بر صاحبخانه، ميهمانان نيز در آن احساس آرامش كنند. تأمين روشنايي، گرماي زمستان و خنكي تابستان بيشتر از طريق عوامل طبيعي همچون نور خورشيد و جريان هوا بوده است. ديوان خانه محمدحسين خان اميني، معروف به خانه سرتيپ سدهي از بناهاي دوران قاجار است و داراي تالار، حوضخانه، نارنجستان، اتاقهاي سه دري و پنج دري، چايخانه و برج مراقبت مي باشد.اين بناي زيبا كه از خشت خام و آجر ساخته شده، داراي تزئينات بسيار چشم نواز است. تزئيناتي همچون گچبري، منبت كاري، آئينه كاري، پارچه هاي سقفي و پنجره هايي با شيشه هاي رنگي. اين بناي باشكوه كه سقف ايوان آن بر روي ستونهاي سنگي قرار گرفته است، داراي حجاري هاي ظريف و زيباست و شكل بيروني آن شباهت انكارناپذيري با عمارت باغ ارم شيراز دارد.
مجموعه سرتيپ اميني سدهي شامل چندخانه، ديوانخانه، حمام و حسينيه مي باشد كه اكنون حسينيه آن مركز فرهنگي بوده و ديوانخانه با كمك نوادگان به موزه مردمشناسي تبديل شده است. جهت مرمت ديوان خانه اين مجموعه تاريخي گامهاي موثري برداشته مي شود كه با اختصاص چهار ميليارد ريال عمليات مرمتي آغاز مي شود. در اين رابطه بودجه استاني و ميراث فرهنگی مبلغ يك و نيم ميليارد ريال و شهرداري خميني شهر دو و نيم ميليارد بوده که اقدامات مرمتي آغاز می شود. با تلاش وافري كه صورت مي گيرد مقدمات بهره برداري از دیوانخانه فراهم مي شود و با توجه به نياز شهر به موزه جهت معرفي شهر تصميم بر اين مي شود كه با كمك دولت به موزه مردمشناسي تبديل شود كه با پيگيريهاي صورت گرفته و اختصاص 1.800.000.000 ريال كه 1.300.000.000 ریال آن بودجه استاني و 500.00.00 ریال آن را شهرداري تامين نموده و به موزه اي ديدني تبديل مي شود. اين موزه شامل غرفه هاي زندگي، سفال، روشنايي، نساجي، پوشش، حجاب و عكس مي باشد.
مسجد ملاحيدر: در کنار مسير آبي که آن را ميانجوي مي خواندند، مسجدي با معماري و حجاريهاي زيبا متعلق به دوره قاجار قرار دارد. شبستان عظيم اين مسجد که بر ستونهاي سنگي بنا نهاده شده است، نجواها و راز و نيازهاي عـلـمــاي پيــشين مسـجـد، هـمـچون آيـات عـظـام ملاحيدرعلي، حاج شيخ محمد حسين نجفي و حاج شيخ احمد فياض را در سينه خود نهان دارد.
امام زاده سيد نجم الدين: در جنوب غربي منطقه جوي آباد قديم يکي از نوادگان امام سجاد به نام سيدنجم الدين بن محمود بن شرف الدين بن محمد الحسين قرار دارد. سنگ قبر تاريخي موجود وفات آن بزرگوار را ماه شعبان سال 780 ه.ق نشان مي دهد. گنبد اوليه اين بنا مربوط به دوران صفوي بوده که در طول سالهاي متمادي بارها مرمت گرديده است. اين گنبد پس از چندي جاي خود را به گنبد فعلي داد.
مسجد جامع خوزان: اين مسجد از نوع مساجد چهار ايوانی با حياط مربع که در هر ضلع آن ایوانی قرار گرفته و ایوان جنوبی دارای گنبدی در بالای آن است این مسجد قابل مقایسه با مساجد زواره، اردستان است بنای چهار ایوانی از قبل از اسلام هم وجود داشته است مثل کاخ آشور که در دوره اشکانی به این پلان ساخته شده است. خوزان از نواحی قدیم خمینی شهر است و کهندژ قدیمیترین قسمت آن است. بزرگترین و مهمترین مسجد سده در این محله واقع شده است، شیوه معماری تاریخ بنای مسجد تا قرن هشتم هجری می رساند ولی آثار فعلی مخصوصاً تزئینات آن بیشتر از عهد صفویه است.
کبوترخانه ها: مکانهایی برای استقرار کبوتران است که به منظور استحصال کود آنها برای استفاده در کشاورزی، احداث شده اند. تاریخچه ی برجهای کبوتر و چگونگی پیدایش آنها به درستی معلوم نیست. با مرورِ نوشته ها و مدارک مستشرقان و جهانگردان در سه قرن گذشته و همینطور اطلاعات ریش سفیدان و سالمندان محلی، می توان گفت که از حدود هفتصد ســال پیـش برجهـای کبــوتر در اصــفهـان خرید و فروش می شده و حتی صاحبان آنها به علت درآمد شایان توجه برجها، هـــر سـال به دولـــتهـای وقـت مالیـات می پرداختـه انـد، از این رو، مـی تـوان گفـت که قدمت این بـرجها به حدود هفتصـد سال پیش می رسد و برای پیش از هفتصد سال مدارک پذیرفتنی در اختیار نیست.
یکی دیگر از آثار تاریخی شهر برج كبوترخانه دستگرد و متعلق به دوره قاجار مي باشد. این برج با ارتفاع – متر و قطر – متر توسط شهرداري تملك و مرمت شده مرمت بخش بیرونی آن به پایان رسیده و در محوطه اطراف برج بوستان مهر احداث شده است.برج كبوترخانه جوي آباد قدیم در محله جوی آباد قدیم مربوط به دوره صفویه بوده که ارتفاع این برج 12 متر و دیواره آن در ضخیمترین بخش 4/5 متر می باشد که به ثبت آثار ملی ایران رسیده است. حمام سرتيپ،حمام شمس آباد و ...
خانه مجير: خانه حاج ابوالحسن مجير (تاجر معروف تنباکو) نيز با قدمتي بيش از 120 سال از اين دست خانه هاست. شهرداري با شركت مهربين در حال پيگيري تكميل مرمت خانه تاريخي مجير جهت تبديل نمودن به موزه صنايع دستي مي باشد كه اين بناي تاريخي كلاً توسط شهرداري تملك و مرمت شده و اكنون معاونت صنايع دستي، سازمان ميراث فرهنگي توافق نموده است.
زیارتگاه ها: که در زمره ی جاذبه های فرهنگی محسوب می شوند در کشور ما فراوان اند. خمینی شهر نیز در خاک خود نمونه هایی از اسوه های فضیلت و بزرگواری را جای داده است. شهروندان و مسافران اين شهر و آنان كه به خاندان امامت ارادتي دارند، زيارت مرقد امامزاده سيدمحمد ابن زيد (از نوادگان چهارمين امام شيعيان) را فراموش نمي كنند. مزار پاك اين امامزاده در شمال شرقی خميني شهر در دامنه كوهي بلند است و با داشتن امكاناتي مناسب، پذيراي مشتاقان اهل بيت از شهرهاي دور و نزديك مي باشد.
مسجد جامع دوشنبه بازار: در ميانه بازار، مسجدي با گنبدي زيبا و استوار، نهاده بر چـهار ستـون سـنگي بـلنـد هـمراه با رواقهاي جانبي و محرابي با مقرنسهاي چشمنواز وجود دارد.کـتيبـه هـاي نوشـتـه شده بـر سـتـونهـاي سنگي، حکايت بـيش از 200 ســـال عــمــر مسجد را روايت مي کند و در و ديوار آن گواه خاطرات شيرين مبارزه نمازگزاران اين مسجد به امامت آيت اله مير سيد علي امامي با فرقه گرايي و بهائیت است. آرامگاه اين مردم بارز و فرهيخته در اين مسجد مي باشد. این مسجد در دوشنبه بازار فروشان قرار دارد و در اواخر دوران حکومت آقامحمدخان و آغاز زمامداری فتحعلیشاه ساخته شده است. این مسجد با 4000 مترمربع مساحت، دارای شبستانی با ستونهای سنگی و محکم، طاق و چشمه های استوار، دو درب ورودی، دو محراب نفیس با گچبری و کاشیکاریهای زیبا، برگرفته از معماری اصیل اسلامی است صحن این مسجد با ایوانچه و صفه بزرگ هم اکنون برای حسینیه استفاده می شود.
مسجد آعلي اكبر: در کنار نهر گاردر و چنارهاي سر به فلک کشيده، در محله اي به همين نام، هنر گره چيني، مقرنس کاري و کاشيکاري معقلي بر در و ديوار مسجدي 140 ساله به نام آعلي اکبر (هنرمند و تاجر بزرگ عهد قاجار) را مي توان ديد.اين مسجد با چهار ايوان عظيم به سبک مساجد دوره قاجار بنا گرديده است.
عصارخانه: صنعت روغن كشي سنّتي نيز همپاي كشت دانههاي روغني معمول بوده است كه به تدريج كارگاهها و كارخانههاي بزرگ سنتّي براي اين كار ساخته شد. كارخانههاي روغن كشي، به نام عصّارخانه شهرت داشته و به طريق سنّتي، كار ميكردهاند. كارخانه ساختمان وسيع و مرتفعي بود كه از چند اتاق تو در تو و كوچك و بزرگ با سقفهاي گنبدي تشكيل مي يافت و مصالح ساختمانها عموماً از گچ و آجر بود. روي سقفهاي گنبدي پنجره و روزانه اي تعبيه ميشد. براي قسمت اصلي كارخانة عصّاري سالن بزرگي در نظر گرفته ميشد كه از اتاقهاي ديگر وسيعتر بود. درست در وسط اين اتاق، در شعاعي كمتر از محيط اتاق، پاية محكمي به ارتفاع يك متر و به شكل دايره ساخته ميشد.
در وسط پايه سوراخي قرار داشت كه با اتصالاتي، به حوضچهاي در اتاق ديگر متصّل ميشد. بر روي اين پاية مدوّر، سنگ آسياي دايـره شـكل بزرگـي تعبيه ميشد كه وسـط آن سـوراخ بود. ســوراخ اين سنگ، با سـوراخ ساختمان پايه، رو به روي هم قرارداشت.آن گاه سنگ آسياي ديگري كه آن مدوّر بود به طور عمودي روي سنگ زيرين قرارداده ميشد. در مركز اين سنگ عمودي سوراخي وجود داشت كه يك چوب كلفت و بادوام تير يا ميلة آهني به آن متصّل بود. سرِ ديگر چوب يا ميله، به وسيلة تسمه يا طناب به شتر و يا اسب بسته ميشد. آن گاه دانههاي روغني اعم از شاهدانه، بَزرَك، كنجد و دانههاي روغن دار ديگر بر روي سنگ زيرين كه از لبة خارجي به طرف مركز،شيب مختصري داشت، ميريختند و شتر يا اسب و يا چرخندة ديگر را به حركت در ميآوردند. حيوان در حركتي پيوسته و دايرهوار حول پاية مدور ميچرخيد. از چرخش سنگ عمودي بر روي دانههايي كه بر سنگ زيرين قرار داشت، روغن دانهها گرفته ميشد و ذره ذره از سوراخ سنگ زيرين به وسيلة لوله به حوضچة اتاق مجاور ميريخت. سطح اين اتاق كاملاً پوشانده شده بود و فقط راهرو و دريچة كوچكي، چند پله پايينتر از كف اتاق به آن وصل ميشد كه از اين طريق روغني كه به مخزن وارد شده بود به وسيلة ظرف دستهداري، تخليه و در حلبهاي مخصوصي ريخته و به محلهاي مصرف خود منتقل ميگرديد.