تیتر شهر: مسجد جامعی اولین اصلاحطلب نیست که حضور در منسب دولتی را به شورای شهر ترجیح میدهد. مهدی حجت نیز قبل از شروع به کار شورای چهارم انصراف خود را اعلام کرد و منسب معاونت رئیس سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری را پذیرفت.
زودتر از آن که اعتبارنامه حجت توسط فرمانداری تهران تصویب شود، مسعود نجفی حکمش را امضا کرد. او از مسند جدید بسیار راضی بود، چرا که حجت یکی از بنیانگذاران سازمان میراث فرهنگی بود و همان زمان اعلام کرد که «علاقه اصلی من به میراثفرهنگی است و اگر قرار باشد که بین شورا و دولت یکی را برگزینم، دومی را انتخاب خواهم کرد.» ولیالله شجاعپوریان به عنوان عضو علیالبدل جایگزین مهدی حجت شد. در حقیقت شورای شهر یک متخصص معماری را از دست داد تا یک نماینده سابق مجلس جایگزینش شود.
اصلاح قانون شوراها پای مسعود سلطانیفر را به شورای شهر تهران باز کرد. پس از آن که قانون حضور 31 نفر به جای 15 نفر از منتخب مردم در پارلمان شهری تصویب شد او به عنوان عضو علیالبدل و چهاردهمین اصلاحطلب بر یکی از صندلی شورا شهر تکیه زد. در همان روزهایی که مهدی حجت از شورا خداحافظی کرد، زمزمه رفتن مسعود سلطانیفر هم به گوش میرسید اما او در مصاحبهای قاطعانه گفت: «برنامه من ورود به شورای شهر تهران است و هر خبری غیر از این را تکذیب میکنم زیرا شایعه است.» همین کلمات کافی بود تا هم خیال اصلاحطلبان راحت شود و هم زمزمهها خاتمه یابد.
عضو سی و دوم شورااما باز هم سازمان میراث فرهنگی یکی دیگر از اعضای منتخب چهارمین شورا را جذب کرد. دقیقا هفت ماه بعد نجفی رئیس وقت سازمان با مشکل روبهرو شد و کسالت باعث شد که مسعود سلطانیفر هم ریاست سازمان میراث فرهنگی را به حضور در شورای شهر ترجیح دهد و استعفای خود را تقدیم شورای شهر کند. او به اعضا قول داد اگر با استعفایش موافقت کنند همچون عضو سی و دوم شورای شهر در کنار اعضا بماند و این شورا در اولویتهایش باقی بماند.
وزارت ورزش و جوانان هم سعی کرد که برخی از اعضای شورای شهر همچون احمد دنیا مالی (در مسند ریاست فدراسیون قایقرانی) را به سوی خود بکشاند، اما دنیا مالی مسند خود در پارلمان شهری مردم تهران را ترجیح داد و در شورای شهر باقی ماند. پس از او قرعه به نام حسین رضازاده عضوی غیراصلاحطلب هم افتاد. اما اینبار انتخاب سخت بود. رضازاده باید بین ریاست فدراسیون وزنهبرداری و شورای شهر یک گزینه را انتخاب میکرد. این انتخاب هم اولتیماتوم گودرزی، وزیر وقت ورزش و جوانان بود که میخواست تکلیف دوشغلههای این وزارتخانه را روشن کند. قویترین مرد دنیا اعلام کرد که وزنهبرداری را انتخاب میکند زیرا فعالیتش راهگشا و موثرتر خواهد بود. اما او از شورا نرفت.
تهرانگرد شورای شهر در دولتاز سال گذشته زمزمه حضور احمد مسجدجامعی عضو اصلاحطلب در دولت به گوش میرسید و باز هم پای میراث فرهنگی و گردشگری در میان بود. آن روزها احتمال استعفای سلطانیفر جهت حضور در مجلس زیاد بود و گمانهزنیها مسجدجامعی را جایگزین او در سازمان میراث فرهنگی میدانست اما نه سلطانیفر استعفای خود را تقدیم کرد و نه مسجد جامعی از تهرانگردیهای شورای شهر تهران جا ماند.حالا با گذشت حدود یک سال از شروع تبلیغات مجلس و منتفی شدن حضور مسجدجامعی در میراث فرهنگی محمد سالاری از استعفای مسجدجامعی و حضور در کتابخانه ملی خبر میدهد. استعفایی که قرار بود سهشنبه مورد بررسی اعضا قرار گیرد و با تعطیلی شورا شهر به جلسه بعدی آن موکول شد. کسی اما با این استعفا غافلگیر نشد. چند هفتهای هست که
قطعی شدن استعفای مسجدجامعی مطرح شده و حالا این استعفا تقدیم اعضای شورای شهر تهران شده است.
شورای شهر را جدی نگرفتنداین استعفاها و تغییر و تحولات در جبهه اصلاحطلبان در حوزه پارلمان شهری چه تاثیری در تصمیمات و آینده این جناح خواهد گذاشت؟ آذر منصوری، در پاسخ به این سوال میگوید: «شورای شهر خردترین نهاد دموکراسی است که بعد از دولت هشتم به عنوان بخشی از قانون اساسی که معطل مانده بود، به اجرا درآمد. اما به نظر میرسد اصلاحطلبان نه در بزنگاه انتخابات این نهاد را جدی گرفتند و نه پس از انتخابات. کسانی که از لیست اصلاحطلبان به این نهاد انتخابی راه پیدا کردند، باید توجه جدی به حضور و اثرگذاریشان داشته باشند. این مسئله از جانب اعضای منتخب کمتر مورد توجه قرار گرفته است. البته که با توجه به سطح اثرگذاری این نهادمنتخب در حوزه مدیریت شهری، آن طور که انتظار میرفت و در حیطه وظایف و اختیارات شوراها بود، مردم هم نقش اصلی پرسشگری مطالبات خود را در نهاد منتخبی به نام شورای شهر ایفا نکردند. بنابراین نمیتوان به مسئله یک طرفه نگاه کرد. مردم پیگیری و مطالبه لازم بعد از انتخابات را نداشتند. مجموعه این نادیده گرفتنها در سطح تصمیمگیریهای شورای شهر اثر خودش را میگذارد. به عنوان مثال بعد از اتفاقاتی که تحت عنوان «املاک نجومی» در شهرداری تهران اتفاق میافتد، پس از سه سال و در اواخر مسئولیت اعضای شورای شهر مورد دقت قرار میگیرد. در حالی که من فکر میکنم اگر به انتظاری که از شورای شهر میرود به طور جدی پرداخته شود طبیعتا شوراها هم در ایفای نقش خود دقت و پیگیری بیشتر و موثرتر برای توزیع عادلانه منابع در سطح شهرها، مقابله با فساد در مجموعه شهرداری و رانتهایی که مدخل شکلگیری فساد است، میکنند تلاش مضاعف و لازم را خواهند کرد.»
عضو شورای مرکز حزب اتحاد ملت، با بیان این که البته فکر میکنم در انتخابات شورای دوره بعد توجه اصلاحطلبان به این موضوع بیشتر شده است، میافزاید: «اصلاحطلبان از مجموعه روند انتخابات شورای شهر در ادوار گذشته و عملکرد شورای شهر در دوره کنونی را مورد آسیبشناسی قرار دادند و با توجه بیشتری در مورد انتخابات شورای شهر برنامهریزی و ورود کردند به نحوی که بتواند اشکالات موجود در آن را مرتفع کنند.»
آذر منصوری با بیان این که بخشی از این عدم پیگیری به مشکلی که در جامعه مدنی داریم
برمیگردد، میگوید: «فربه نبودن جامعه مدنی و فقدان پرسشگری که جامعه ما با آن مواجه است، باعث شده که شورای شهر از اثربخشی لازم در حوزه مدیریت شهری برخوردار نباشند و اتفاقاتی در مجموعه شهرداریها رخ بدهد که طبیعتا جبران آن با مشکلات و موانع جدی مواجه باشد.»
وی با اشاره به حیطه و وظایف شوراها تاکید میکند: «باید شوراها را به سمتی ببریم که آحاد جامعه هم به عنوان انتخابکننده و هم به عنوان انتخابشونده بتوانند نقش خود را ایفا کنند. بخشی از موضوع برمیگردد به حضور زنان در شوراهای شهر و روستا. وقتی مجموعه شوراهای اسلامی شهر و روستا در شهرهای مختلف را بررسی کنید، آنجاهایی که زنان حضور جدیتر داشتند شوراها بهتر به وظایف خودشان عمل کردهاند. از این منظر باید توجه ویژهای به حضور زنان در شوراها بعدی و شهرداریها باشیم که قاعدتا اصلاحطلبان روی آن برنامهریزی کنند.»
تعهدات نادیده گرفته شدعبدالله ناصری، عضو شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان میگوید: «مهمترین نکته این است که سال 92 هنگام نهایی شدن لیست شورای شهر، میثاقنامههایی از همه اعضای کاندیدای شورای شهر گرفته شد. آن زمان بعضی از دوستان در معرض پیشنهاد وزارت بودند، به همین دلیل میثاقنامههایی را مبنی بر این که به هیچ وجه و تحتهیچ شرایطی استعفا نمیدهند، امضا کردند. این تعهدات اخلاقی قبل از انتخابات شوری شهر مطرح شد و قرار بود هیچ کدام از اعضا از در این 4 سال از شورا خارج نشوند.»
به گفته وی؛ اگر از سوی رئیس جمهور دعوت به همکاری میشود، به طور طبیعی زمینه «نه» گفتن کم است. یک ضرورت وابستگی به تعهد اخلاقی و سیاسی است که بپذیریم شورای شهر که در دوره اصلاحات شکل گرفت، اینقدر اهمیت دارد و میتواند مهمتر از پستهای وزارتی در خیلی از عرصهها باشد. امروزه فارغ از گرایشهای سیاسی ما جای خالی افراد متخصص، با تجربه مدیریتی و شجاع را در شورای شهر کاملا میبینیم که منجر شده به یک روند غیرعلمی که فریاد همه
در حوزههای مختلف (آب، وزارت راه و شهرسازی، محیط زیست و...) درآمده است. در حقیقت امروزه با توجه به عوامل متعدد (بنا شدن در گسل، حاشیهنشینی، کودکان بیسرپرست، کارتنخوابی، فاصله فقر و غنا و...) تهران فیالنفسه کانون بحرانهای اجتماعی شده و متاسفانه در مدیریت شهری و شهرداری فعلی، وضعیت ناهنجاری است. البته نباید از حق گذشت که مدیریت شهری بیش از 10 میلیون نفر، فقط بودجه عظیمی برای جمعآوری زبالهاش میطلبد و شهرداری مجبور است فضا را بفروشد که بودجه کسب کند. ولی به هر صورت ساختار حاکم بر کل نهادهای اجرایی کشور هست.
ناصری با اشاره به اینکه استعفاها نکته ضعف محسوب میشوند، میافزاید: «نبود عناصر کاردان و توجه به شاخصهای رای آوری، صنفی و قشری نشان میدهد که هر دو جناح نسبت به ابرشهر تهران بیتوجه بودهاند. امیدوارم در انتخابات 96 این تجربه را به خوبی مورد توجه قرار دهند و آدمهای متخصص و شجاعی که بتوانند در برابر سیاستگذاری و روند مدیریت شهرداری تهران تصمیمات جدی اتخاذ کنند، به شورای شهر
وارد شوند. یادمان باشد که شهرداری جاذبهها و امکانات زیادی دارد که میتواند آدمها را
جا به جا کند و باعث تغییر ماهیتشان شود. بنابراین
علاوه بر توانمندی و شایستگی اعضای شورای شهر باید نسبت به مطامع و تهدیدها و تطمیعها مقاوم باشند. شاید بتوان اولین شورای شهر تهران را از جهت وسوسه شهرداری تا حدودی متمایز کرد اما مجادلات سیاسی آن شورا هم مسئلهساز شد.»