به گزارش تیترشهر: مدتها است که زمزمه کاهش معاونتها در شهرداری با هدف کوچکسازی شهرداری تهران مطرح گردیده است. اینکه شهرداری تهران بدل به ساختار بروکراتیک عریض و طویلی شده است که بیش از آن که یاری برای شهر باشد، باری دست و پاگیر برای آن است، البته حقیقتی محض است؛ اما اینکه کوچکسازیای در حد ادغام معاونتها میتواند این غول بروکراتیک را رام کند یا خیر، بحثی دیگر است.
آنچه پویایی را برای ساختار سازمانی هر ادارهای به همراه میآورد، چابکسازی است. اما اینکه این چابکسازی چیست و چگونه باید در یک نهاد عمومی رخ دهد، بحثی دیگر است. متاسفانه بسیار دیده شده است که در این زمینه، مدیران بر سازمانهای خدماتی همان رویکرد و مفاهیمی را حاکم میکنند که جهت شرکتهای تجاری ساخته شده است و به خدمات ارایه شدهی خود به عنوان کالا و به مراجعانشان به شکل مشتری مینگرند. چنین تصوری، سازمانهای عمومی را دچار نگرش غلط فروش خدمات میکند. نتیجه چنین اشتباه فاحشی این است که سازمانهای دولتی تنها روشی را که در طراحی سازمانی، بودجه نویسی و .... میشناسند، همین فروش خدمات و در مواقع لزوم، گرانفروشی خدمات است؛ حال آن که چابکسازی در ادارات و نهادهای عمومی، بازترکیببندی سریع راهبرد، ساختار، فرایندها، نیروی انسانی و فناوری سازمان است، در راستای خلق ارزش و محافظت از ارزش در موقعیتهای سیال اجتماعی.
این که افرادی در شورا کوچکسازی در شهرداری تهران را به استقلال بودجه شرکتهای وابسته از بودجه شهرداری گره میزند، نه چابکسازی، بلکه خصوصیسازی روزافزون و بیش از پیش شهرداری تهران است. چنین فرایندی شهرداری را تا حد یک شرکتخصوصی و نه نهادی عمومی و خدماتی فرومیکاهد.
اصل اساسی در چابکسازی شهرداری باید ذیل این امر قرار بگیرد که شهرداری نهادی عمومی و خدماتی است که با بودجه مردم و به قصد ارایه خدمت به شهروندان تشکیل و اداره میگردد. شهرداری شرکتی خصوصی نیست که در پیشانی آن نگاشته شده باشد برای سود بیشتر هزینهها را کاهش دهید. در یک نهاد عمومی، چراغ راهنمای هر تحول سازمانیای این است که با حذف هزینههای زاید، بودجه را به درستی، مطابق خواست شهروندان، عادلانه و برای همه شهروندان هزینه کنید.
آنچه اساس چابکسازی در یک نهاد عمومی را تشکیل میدهد، جلوگیری از اسراف و خاصهخواری است، چه این خواص، حواشی و زواید سازمانی باشد، چه شرکتها و تشکیلات زاید و چه گروهی از شهروندان که بهای بیشتری برای خدمات میپردازند و سهم بیشتنری از آنچه برای همه است را میبرند. بر این اساس، بسط عدالت باید تنها ملاک اصلاح ساختار، چابک نمودن سازمان و توزیع بودجه در شهرداری باشد.
شفافیت اطلاعات و فرایندها، آزادی دسترسی به همه اطلاعات برای همگان (از اطلاعات مالی گرفته تا اطلاعات بهرهمندان از خدمات شهر)، ایجاد فناوری، سامانهها و ابزارهای موردنیاز برای ارایهی بهتر، سریعتر و موثرتر خدمات، طراحی و اجرای ساختار مستمر یادگیری، تغییر و اصلاح نقشهای کارکنان و انعطافپذیری در تخصیص منابع، اصول بنیادی یک طرح جامع چابکسازی در یک نهاد عمومی خدماتی مانند شهرداری را تشکیل میدهند.
مساله بسیار مهم دیگر در چابکسازی شهرداری، عدم تمرکز در تصمیمگیریها است که البته ضروری است با شفافسازی و نظارت مستمر، چنان محافظت گردد که خود به فسادی متکثر منجر نگردد.
تجربه ناموفق ناحیهمحوری و محلهمحوری در شهرداری یاد آور آن است که صرفا انتقال امور اجرایی به سطوح پایین مدیریتی کاری از پیش نمیبرد. سطوح پایینتر سازمانی باید بتوانند از یکسو حق تصمیمگیری در محدوده اختیاراتشان داشته باشند و از سویی دیگر، مسوولیت تصمیماتشان را بر عهده بگیرند.
یک برنامه چابکسازی اگر تنها به ادغامهای بیهدف، کوچکسازی بدنه کارشناسی و حاکم نمودن نگرش بازار بر یک نهاد عمومی منجر نشود، نه تنها راه به جایی نخواهد برد، بلکه خود به معضلی جدید بدل خواهد شد و به سطح بالاتری از نارضایتی عمومی دامن خواهد زد.