جاری شدن سیل طی چند روز اخیر در بسیاری از شهرها و شهرستان های کشور، باعث شده تا ارگان های مختلفی دست به کار شوند و علاوه بر اقداماتی برای پیشگیری و مهار سیلاب ها، هشدارهایی را هم برای جلوگیری از تلفات انسانی و خسارات مادی احتمالی صادر کنند. البته اینکه تا چه حد سازمان ها در پیشگیری و کنترل سیلاب ها و همچنین هشدارهای بموقع و بهره درست از رسانه ها برای این منظور، موفق بوده اند، محل بحث در این مطلب نیست. موضوع این است که در میان همه موضوعات مطلب، همچنان غفلت هایی درباره حاشیه شهرهای بزرگ دیده می شود.
به گزارش تیتر شهر: در شهرهای حومه ای و حاشیه ای اغلب منابع طبیعی وجود دارند که پر بیراه نیست بگوییم دست اندازی به آنها دلیلی اصلی برای جاری شدن سیل های بزرگ شده اند. در همین حاشیه تهران می توان نمونه های بسیار عظیمی را مشاهده کرد که چند سالی است با وجود هشدار کارشناسان، نه تنها به حال خود رها شده اند بلکه روز به روز وضعیت اسفناک تری پیدا می کنند.
ایجاد فروچاله ها و گودال های عمیق چند ده متری، تغییرات بستر رودخانه به منظور بهره برداری صنعتی و نیمه صنعتی، ساخت راه های غیراستاندارد برای تردد وسایل نقلیه سنگین و تخلیه نخاله و زباله ها به روش های غیرقانونی و غیراصولی نمونه هایی هستند که در بخش جنوب غربی، غرب، جنوب و شرق پایتخت و شهرهای اقماری اطراف تهران استعداد لازم برای یک بحران آنی مثل سیل عظیمی را دارند.
بماند که چنین اقداماتی سبب ایجاد بحرانی های دائمی شده اند که آسیب شان به مرور شامل حال شهرها و شهروندان می شود.
معادن شن و ماسه غرب و جنوب غرب استان تهران یکی از نمونه های عینی دست اندازی بشر به منابع طبیعی است. اگر رحمت الله حافظی، عضو دوره چهارم شورای شهر تهران دیروز و پس از ماجرای سیل های اخیر به معادن شن و ماسه منطقه 18 تهران اشاره کرده، باید گفت که او تنها 4معدن از صدها معدن خطرناک را بیان کرده است. حافظی درباره خطر احتمالی گودال های این محدوده (معادن شن و ماسه حدودا 400هکتاری واقع در بخش غربی رودخانه کن و حد فاصل بزرگراه های فتح و آزادگان) اینطور گفته است: «در منطقه 18 تهران یک ابر گودال 400هکتاری به عمق بیش از 100متر قرار دارد که رودخانه کن از قسمت شمال شرقی آن عبور می کند، اگر سیل رودخانه این دیواره 4متری را تخریب کند فاجعه دیگری رقم خواهد خورد.»
حافظی به عنوان رئیس کمیسیون سلامت و محیط زیست شورای شهر دوره پیشین تهران، مسئله معادن شن و ماسه این منطقه را از سال 92 تا 95 به جد پیگیری می کرد تا در نهایت با پای کار آمدن دادستانی، فرمانداری و اداره کل محیط زیست استان، دستور پلمب آنها صادر شده و تعطیل شوند.
این در حالی است که از مهرماه 95 تاکنون تنها به مقاوم سازی دیواره گوادل ها اقدام شده و طرحی تفرجگاهی که مصوبه کمیسیون ماده 5 را هم داشته به اجرا درنیامده است. در این میان، به نظر می رسد سازمان سرمایه گذاری و مشارکت های مردمی شهرداری تهران هم انگیزه ای برای فعال کردن پروژه ندارد. علی نیازی، رئیس این سازمان حتی از احتمال شکایت علیه شرکت تاکا (شرکت توسعه اراضی کن ایرانیان که قرار بوده طرح تفرجگاهی را با مشارکت مالکان معادن، سازمان مشارکت ها و دیگر بخش های خصوصی اجرا کند) خبر می دهد.
بنابراین می توان گفت که حافظی چندان بیراه نگفته و طغیان کن، با ریزش بخشی از دیواره گودال های بسیار عمیق و حادثه ای مهیب همراه شود.
یادمان نمی رود که در تعطیلات عید فطر سال 94 هم سیلاب رودخانه کن، آسیب های فراوانی را به منطقه 18 و اطراف همین معادن وارد کرد.
البته این نکته هم باید در نظر داشت که اهالی محله های خلیج فارس شمالی، فربت، سینا، شهید ثارالله اکنون با هرگونه فعالیتی در معادن شن و ماسه مخالف هستند. چشم آنها از سالیان طولانی فعالیت بی ضابطه معادن، تردد کامیون های مربوط به آنها و گرد و خاک تولیدی شان ترسیده است.
اما این تنها معادنی نیستند که بیم اتفاقی ناگوار از سوی شان می رود. در شهرقدس، ملارد و شهریار هم معادن شن و ماسه بسیاری وجود دارند که به خاطر عدم نظارت صحیح، باعث از بین رفتن بخشی از رودخانه کرج، شادچای و بابا سلمان شده اند. تخریب در این بخش از منابع طبیعی اطراف پایتخت، بی شک یک هشدار به حساب می آید.
از گرد و خاک تولیدی معادن که طبق تحقیقات با وزش باد بیش از 7متر بر ثانیه تا تهران می رسند، بگذریم، بارش باران شدید، تهدیدی جدی برای این محدوده به حساب می آید.
بارها مشاهده شده که پس از بارندگی بهارانه، گودال های عمیق حاشیه جاده بهار شمالی در شهر قدس(قلعه حسن خان) تبدیل به دریاچه می شوند؛ دریاچه هایی که تنها نگه دارنده آنها دیواره های نازک خاکی است و هر لحظه امکان ریزش شان وجود دارد.
بنابراین چنانچه یکی از این دیواره ها بر اثر حجم زیاد آب تخریب شود، سیل عظیمی به راه انداخته و تمامی مناطق مسکونی اطراف زیر آب خواهد رفت. پس وزارت صنعت، معدن و تجارت و سازمان محیط زیست پیش از آنکه دیر شود باید بعد نظارتی را جدی بگیرند.
از سوی دیگر در باب تمدید مجوز بهره برداری معادن شن و ماسه متخلف که بدون هیچگونه ملاحظه ای بستر رودخانه کرج را حفر می کنند، نیز حرف و حدیث بسیار است.
شهرهای کشور طی 3دهه اخیر و در دوره های مختلف شهرسازی و ادوار گوناگون مدیریت شهری دچار تغییر و تحولات اساسی شده اند. در این بین، برخی از مدیران برای رفع گره های ترافیکی، توسعه شهر بر مدار خودرو محوری و نه انسان مدارانه، تامین مصالح مورد نیاز، به ویژه آسفالت و کسب درآمدهای ناپایدار لازم برای اداره شهر، رود دره ها و مسیل های درون شهری را به معابر گذر تغییر وضعیت داده اند.
نتیجه این تغییرات بدون شک، خارج شدن مسیر روان آب ها و رودها از حالت طبیعی است. اگر به این مسئله عدم توجه به هدایت آب های روان و سیلاب ها را برای بهره برداری مناسب و همچنین خطرات احتمالی اراضی دستکاری شده اطراف شهرها را هم اضافه کنیم، قطع به یقین، نتیجه می گیرم که سیل بسیاری از شهرها را تهدید می کند.
البته در تهران و چند شهر دیگر طی یک دهه اخیر پروژه هایی برای جمع آوری آب های سطحی و روان آب ها اجرا شده اما کافی نبوده و نیست.
باید در نظر داشت که بی توجهی به بحران سیل، می تواند حوادثی به مراتب سهمگین تر از حادثه های چند روز اخیر شیراز، آق قلا، لرستان و ... به بار آورد. پس مدیران و شهروندان باید در نظر داشته باشند که مدیریت بحران نه فقط در عادی سازی و بازسازی پس از رخداد حادثه است که بلکه طبق مدل معروف کوه یخی، بخش اصلی ماجرا به پیشگیری و آمادگی برمی گردد.
حامد فوقانی- کارشناس شهری