به گزارش تیترشهر؛ جمهوری پرو یکی از کشورهای قارهی آمریکای جنوبی است. این کشور، مهد فرهنگهای متنوع، اشکال هنری گوناگون، آشپزی منحصربهفرد، ادبیات و سایر جنبههای مرتبط با فرهنگ است. در این بین هنر و به ویژه نقاشی جایگاه ویژهای در پرو دارد. یکی از این هنرها که مدتها به فراموشی سپرده شده بود، نقاشی خیابانی است.
فرهنگ کشور پرو ترکیبی از فرهنگ اسپانیایی و سرخپوستی بومی است. تمدن اینکاها بیشترین تاثیر را روی شکلگیری فرهنگ پرو دارد. هر چند تاثیرات فرهنگ آسیایی، اروپایی و آفریقایی به ویژه فرهنگ هندی را نیز نباید از قلم انداخت. در حقیقت این کشور، آمیزهای از فرهنگها و سنتهای گوناگون است. هنر پرو در اثر ذوب فرهنگ اسپانیولی و فرهنگهای بومی با نام «آمریندیانی» با هم شکل گرفت. طی دوران پیش از کریستف کلمب، پرو یکی از مراکز اصلی نمایش هنری در کشورهای آمریکایی محسوب میشد که مکانی برای فرهنگهای پیش از اینکا مثل فرهنگ چاوین، موچه، فرهنگ پاراکاس، هواری (واری)، فرهنگ نازکا، چیمو و تیاهواناکو که سفالگری، نساجی، زرگری و مجسمهسازی را با کیفیت با توسعه میداد.
اینکاها با تداوم فرهنگهای پیشتر، به حفظ این صنایع دستی ادامه دادند، اما حتی این امر در معماری با دستاوردهای بارزتری همراه بود. شهر کوهستانی ماچو پیچو و ساختمانهای کوزکو نمونههای برجسته طرح معماری اینکا هستند. طی دوره استعماری، سبک باروک اسپانیا با سنت قدیمی اینکا درآمیخت تا هنر دورگه را ایجاد کند. سبک کوزکو مربوط به هنرمندان بسیار ناشناس هندی با تاثیر از مکاتب ایتالیایی، فلمیش (فلاندری)، فرانسوی از سنت باروک اسپانیایی پیروی کرد.
نقاش معروف پرویی فرانچسکو فییرو، کمک زیادی به گسترش نقاشی از وقایع مهم و تاریخی پرو کرد. حالتها و رسوم نیمه قرن نوزدهم میلادی در پرو به این سبک شباهت بیشتری داشت . فرانچسکو لازو هم یکی از پیشگامان مکتب بومی نقاشی در پرو نیز به خاطر آثار نقاشی خود شهرت زیادی پیدا کرد. پرو در اوایل قرن بیستم «بومی گرایی» را در یک نوع آگاهی جدید نسبت به فرهنگ هندی عرضه کرد. از زمان جنگ جهانی دوم نویسندگان، هنرمندان و فرهیختگان پرو مثل «چزار والجو» و «خوزه ماریا آرگوداس» در نهضتهای جهانی روشنفکری و هنری شرکت کردند. آثار آنها به طور ویژهای به سمت شیوههای آمریکایی و اروپا کشیده میشد.
در دهه پس از ۱۹۳۲ ، «مکتب بومی» نقاشی به رهبری «خوزه سابوگال» بر صحنه فرهنگی پرو غالب شد. واکنش بعدی در میان هنرمندان پرویی موجب آغاز نقاشی مدرن در پرو گردید. استعفای «سابوگال» بهعنوان مدیر مدرسه ملی هنر در سال ۱۹۴۳ با بازگشت شماری از نقاشان پرویی از اروپا همزمان شد. جنبشی که سبکهای ملی و بینالمللی نقاشی را در پرو را دوباره زنده کرد. طی دهه۱۹۶۰، فرناندو سیزلو، هنر مند سرشناس بینالمللی پرویی، طرفدار اصلی نقاشیهای آبستره شد و هنر پرو را به سوی مدرنیسم سوق داد. پرو بهعنوان مرکز تولید هنر با نقاشهای معروفی مثل «فرناندو دسیزلو»، «جراردو چاوزر»، «خوزه تولا»، «آلبرتو کوئینتانیلا» و «خوزه کارلوس راموس» در کنار «ویکتور دلفین» مجسمهساز توانست جایگاه بینالمللی خود را به دست بیاورد. هنرمندان جوان خوش آتیه امروزی در پرو بیش از پیش افزایش یافته است که این موجب میشود اقتصاد پرو بتواند پیشرفت بیشتری را در زمینههای هنر داشته باشد.
«جاناتان ریورا» یکی از این جوانان آینده داره نقاشی در پرو است. بعد از ناامیدی که از آموزشهای ضعیفی که در مدارس دولتی پرو دریافت کرده بود، تمام تمرکز خود را روی یادگیری هنرهای تجسمی گذاشت. او بالاخره تصمیم گرفت مدرسه هنر را رها کند و به طور کامل به یک شخص خودآموز تبدیل شود. «جید» با نام مستعار و هنری ریورا سابقه رنگارنگی از آثار هنری خود را یا نوشتن و نقاشی کردن روی دیوارهای پرو به جا گذاشته است. حتی او اَشکال پیچیدهای در ژانر واقعگرایی را در خیابانهای شهر «لیما» نقاشی کرده است. با وجود این که او میتوانست به سبب مهارتش در هنری که دارد میتوانست نمایشگاههایی را در همه جای دنیا از حوزهی دریایی کارائیب گرفته تا کشورهای خاورمیانه برگزار کند؛ ولی این هنرمند فروتن در حال برنامهریزی برای اجرای یک کار بزرگ هنری در سال ۲۰۱۹ در محل تولد خودش در شهر «هانسایو» پرو است. برای همین موضوع نشریه معتبر لونلی پلنت با او مصاحبهای انجام داده است که در ادامه میخوانید.
شما در هانسایو متولد شدهاید، اما از یک سال پیش به لیما نقل مکان کردید. به نظر شما شهر مادری شما کجا است؟
من تقریبا تمام زندگی خودم را در منطقه کوریلوس زندگی میکردم. ولی سال گذشته که به منطقه همسایه یعنی برانکو نقل مکان کردم، جایی که به گالری خودم با اسم «دنیای جید» (Jade's World) نزدیکتر بودم. با گذشت زمان عاشق برانکو شدم چون این شهر بسیار متفاوت است. برخلاف هر بخش دیگری از لیما بیشتر فرهنگی و غیرمتعارف است. برانکو مکان بسیار خوبی برای زندگی است و تا به امروز «شهر مادری» برای من به شمار میآید.
با این فرض که شما اغلب به شهرهای پرو به ویژه هانسایو در مرکز این کشور سفر کردهاید. آیا شما احساس میکنید به نوعی به آن وصل هستید و در آنجا متولد شدهاید؟
من قطعا در آنجا نوعی ارتباط عاطفی احساس میکنم. تقریبا تمام خانوادهام در هانسایو زندگی میکردند و بعد به منقطهای از لیما نقل مکان کردند. عمههای من همچنان به پوشیدن لباسهای رنگارنگ منطقه هانسایو ادامه میدهند و در شرایط سادهای زندگی میکنند. همچنان همان غذاها را میپزند و همانطور که در زادگاهشان بودند، صحبت میکنند. بنابراین من با زیباییشناسی اطرافم احاطه شده بودم و این موضوع در کار من هم منعکس شده است. من زیبایی را در موارد خاصی از فرهنگ و منطقه پرو پیدا کردم و به آن افتخار میکنم. به همین دلیل در حال برنامهریزی برای انجام یک پروژه به نام «دسپیرتا» در آن جا برای سال آینده هستم.
آیا شما میتوانید به ما درباره این پروژه بیشتر توضیح بدهید؟
«دسپیرتا» به معنای بیدار شدن در زبان اسپانیایی است و در سال ۲۰۱۹ در یک روستای کوچک به نام «پوکارا» در «هانسایو» برگزار خواهد شد. من چند هنرمند بینالمللی و ملی را دعوت کردهام که به من بپیوندند و اساسا میخواهیم هنر را به ناحیهای از پرو انتقال دهیم که که به هیچ وجه از هنر استقبال نمیکنند. نقاشیهای ما یادآوری الهامهای ذهنی مداوم نسل جوان است تا نشان دهد هر جایی که باشند، میتوانند هنر را خلق کنند. امیدوارم این کار الهامبخش حداقل یک کودک بشود. نقاشیهای دیواری، شخصا من را بیشتر از هر نوع دیگری از هنری تحت تاثیر قرار داد. حتی بیشتر از آن چه که در مدرسه تعلیم داده میشد. «دسپیرتا» پروژهای است که اهداف هنری و اجتماعی دارد و از تراوشات ذهنی انسانی الهام گرفته است. این پروژه بسیار شبیه به پروژه دیگری است که یکی از دوستانم و شخص هنرمندی به نام «اِوکا ۱» (Evoca1) در جمهوری دومینیکن برگزار کرده بودند. من توانستم در مراسم افتتاحیه این رویداد در سال ۲۰۱۴ شرکت کنم و به خاطر همین سفر جمهوری دومینیکن یکی از مکانهای مورد علاقه من برای بازدید شد.
سفر چه چیزهایی را به یک هنرمند عرضه میکند؟
سفر به شما ایدههای زیادی میبخشد و دیدگاه شما را بسیار گسترش میدهد. در زادگاهم و در زمان حال، من به هر چیزی که در حال وقوع است از جمله مشاهده، تفکر و یادداشتهای ذهنی حساس هستم. اما زمانی که به بخشهای دیگر جهان به خصوص آمریکای لاتین سفر میکن، همیشه در سفرهایم عکس میگیرم تا به خانه بیاورم و برایم یادگاری بماند. همین ویژگی سفری من باعث شده است تا در پرو هم همیشه از دوربین موبایل خودم برای ثبت آنچه در بازارهای محلی و صحنههای عادی زندگی روزمره میبینم، استفاده کنم.
بسته به سلیقهی مسافرها، نیازها و خواستههای آنها، هر شهر دارای نقاط مختلفی برای دیده شدن و کشف کردن، است. شما یک شخص مسافر را به برای نشان دادن جنبههای مختلف شهر لیما، به کجای این شهر خواهید برد؟
ابتدا من آنها را به مرکز تجاری گامرا، برای دیدن جنبوجوش مردم خواهم برد. سپس به یک بازار محلی برای خرید مقداری ماهی میبرم. بعد ماهیها را به پدر شوهرم میدهم، چون او می تواند غذای محبوب مردم شیلی یعنی «چویشه» (ceviche) را خیلی خوب درست کند. این چیزها بخشی از هویت کشور ما هستند. اتفاقاتی که هر روز رخ میدهند و زیبایی که در آن وجود دارد کاملا مشخص است. ممکن است این موضوع برای همه این طور نباشد، اما برای من، اتفاقات روزمره زندگی طبیعی، زیبا و الهامبخش برای خلق آثار هنری است.