ولیاله وحدانینیا در یادداشتی به تبیین الگوی مفهومی حکمرانی سلامت در الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت پرداخت و گفت: «یکی از اساسیترین پیش نیازها و نشانگرهای پیشرفت هر کشور، سلامت آحاد جامعه و اجتماع آن است. نظر به اهمیت این موضوع در بخشهای مختلف سند الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت به شکلهای مختلف به مقوله سلامت جسمی و معنوی اشاره شده و به صورت مستقیم در تدابیر این سند به موضوعات مختلف حوزه سلامت پرداخته شده است. در یکی از تدابیر سند الگو به ارتقای سواد و فرهنگ سلامت فرد و جامعه از طریق همکاریها و مشارکت مردم و حکومت اشاره شده است.
متن تدبیر مربوطه به این شرح است: «ارتقای همهجانبه و عادلانه سلامت فرد و خانواده و جامعه از رهگذر گسترش و عمقبخشی به سواد و فرهنگ سلامت، پیشگیری و مهار عوامل تهدیدکننده، همکاری بینبخشی و مشارکت آگاهانه و نظاممند مردم و قوای سهگانه ...»
در این زمینه پژوهش به انجام رسیده با عنوان "تغییر پارادایم در سیاستگذاری سلامت؛ طراحی الگوی مفهومی حکمرانی برای سلامت در جمهوری اسلامی ایران" در این پژوهش به نتایج مشابهی در خصوص ضرورت بسیج کردن و مشارکت حکومت و جامعه برای حکمرانی حوزه سلامت در کشور، دست یافته است.
از دید این پژوهش، بازشناختن سلامت، به عنوان ارزشی اجتماعی، حقی انسانی، کالایی عمومی، ثروتی برای نظامهای اجتماعی، نیرویی مولد، شاخصه کلیدی اقتصادی پویا، معیار جامعهای موفق و معرف حکمرانی مطلوب برای توسعه پایدار که نیاز به همکاری، هماهنگی و مشارکت همه جانبه دارد، توسعه طیفی از سازوکارها و ابزارهای حکمرانی را به دنبال داشته است. یافتن، معرفی و شرح و بسط دادن یک مدل مفهومی حکمرانی برای سلامت در جمهوری اسلامی ایران، هدف اصلی این مطالعه کیفی به روش نظریه مبنایی بوده است تا مبانی اطمینانبخش آشکار و نظم نظری مطلوب نمایان شود و کار کردن روی محتوای آن، به گونهای که مرزهای اقدام مشخص شود. بررسی تحولات مفهومی و تحلیل مقایسهای تجارب کشورهای منتخب نشان میدهد؛ اقدامات بینبخشی برای سلامت، سیاستگذاریهای عمومی سالم
و اخیرا سلامت در همه سیاستها سه موج اصلی گفتمان سیاستگذاری برای سلامت هستند.
این گذار گفتمانی، انعکاس گذارهای پارادایمی گسترده در بافت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، اداری و ملی است، که چشمانداز تازهای از حکمرانی مشترک مبتنی بر ایده کلی یکپارچگی، جهت دستیابی به انسجام سیاستی و همگرایی اجتماعی را نمایان کرده است؛
الگوی حکمرانی شدیدا شبکهای، چندسطحی و چندذینفعی برای سلامت و خوب زیستی مردم، که بخش مهم تعهد سیاسی و اجتماعی لازم برای عدالت و پیشرفت پایدار میباشد.
در این پژوهش با مقایسه، تلفیق و ترکیب شبکههای مفهومی استخراج شده از بررسی ادبیات جهانی و تجارب موردی و وضع موجود ایران، نظم نظری حاصل شده که دربرگیرنده ترکیبی از 10 نوع ابزار حکمرانی، دو رویکرد بسیج کل حکومت و کل جامعه و هفت منظر شناختی، اراده سیاسی، اجتماعی- فرهنگی، نهادی، پیادهسازی، پاسخگویی- ارزشیابی و حکمرانی الکترونیک میباشد.
قوام این تنظیم نظری با گنجاندن یک تکیهگاه کلیدی در قلب آن تحت عنوان پالایشگر سلامت، که نوآوری مفهومی این تحقیق میباشد، تضمین شده است. در این نوآوری، بخش سلامت به مثابه گره اصلی شبکه حکمرانی دیده شده و ارتباط آن در دو سیستم توسعه عمودی و افقی و دو سیستم دیدهبانی و مراقبت و رهبری سلامت در همه سیاستها تبیین شده است. در نهایت هم، در هر یک از منظرهای هفتگانه مدل، توصیههایی همراه با پیشنهاد ابزارهای حکمرانی جدید یا تقویت نقش ابزارهای موجود ارائه شده است.