در اين اوضاع و براي تحليل حال و اوضاع اصولگرايان در آستانه انتخابات رياستجمهوري 1400 با ناصر ايماني، روزنامهنگار اصولگرا به گفتوگو نشستيم و جالب آنكه تاكيد دارد كه اگر قاليباف احساس كند، ميتواند راي مردم را به دست بياورد، به نظر جناح اصولگرا توجهي نميكند و در انتخابات 1400 كانديدا ميشود.
به نظر شما چقدر اين احتمال وجود دارد كه اين جريان سياسي بتواند از اين اختلافات بكاهد و براي انتخابات رياستجمهوري به يك نامزد نهايي برسد؟
ممكن است كه اصولگرايان به يك نامزد واحد يا دو گزينه برسند و حتي ممكن است كه اساسا از هيچ نامزدي اعلام حمايت نكنند و چند نفر كه سبقه اصولگرايي دارند، خودشان پيشگام شده و كانديدا شوند. نكته ديگر اين است كه ما دليل روشني نداريم كه چون اصلاحطلبان از نظر افكار عمومي، دوران نامساعدي را طي ميكنند، پس مردم به سمت اصولگرايان خواهند رفت؛ چراكه برآوردي از ميزان مشاركت نداريم و نميدانيم ميزان مشاركت چقدر است.
وقتي خردادماه 76، آقاي خاتمي راي آورد به اين دليل نبود كه سابقه اصلاحطلبي داشت يا آنچه آن زمان به عنوان «جناح چپ» عنوان ميشد.
در حال حاضر ميان احزاب اصولگرا نام آقاي سعيد محمد هم شنيده ميشود. اما ظاهرا باوجود اينكه به عنوان يك فرمانده نظامي، عضو سپاه هستند اما جايگاهي نداشتهاند؛ چقدر احتمال ميدهيد اتفاق سال 84 اينبار درباره ايشان رخ دهد؟
در شرايط فعلي نميتوان راجع به اسامي و افراد صحبت كرد؛ چراكه هيچ كدام از اين اسامي -جز يك نفراز آنها كه خودش رسما اعلام كانديداتوري كرده- بهطور رسمي كلامي درباره كانديداتوري خود نگفتهاند.
معلوم نيست اصلا ميزان مشاركت مردم چقدر باشد، چه كساني ممكن است كانديدا شوند، جريانهاي مختلف سياسي چه مواضعي نسبت به اين انتخابات ميگيرند.
اما برخي اصولگرايان بهطور رسمي و به صراحت ميگويند آقاي سعيد محمد رايزنيهايش را با احزاب و گروههاي اصولگرا آغاز كرده بنابراين احزاب اصولگرا وارد بحث تعيين مصداق و صحبت از كانديداها شدهاند.
شخصا ترجيح ميدهم كه راجع به افراد صحبت نكنم؛ چراكه اين اسامي صرفا از جنسي است كه ژورناليستها دنبال آن هستند و ممكن است هيچ مبنا و پايهاي نداشته باشد. من ترجيح ميدهم كه تحليلهايم به ميزاني آزادتر و كلانتر باشد.
به نظر شما ممكن است كه ميان چهرههاي مطرح اصولگرا براي اينكه نامزد نهايي باشند، رقابت درگيرد؟
ممكن است بخشي از طيفهاي اصولگرا در انتخابات رياستجمهوري هماهنگ با بقيه نباشند.
مثلا كدام طيف يا حزب؟!
به عنوان مثال جبهه پايداري يا افرادي كه نزديك به آنها هستند، امكان دارد كه بخواهند افراد ديگري را معرفي كنند. البته ممكن است مانند انتخابات 98، به كانديداي مشترك هم برسند ولي هنوز اين مساله نامعلوم است و براي صحبت در اين زمينه زود است.
به نظر شما اين احتمال وجود دارد كه آقاي قاليباف با وجود مخالفت احزاب اصولگرا همچنان بر كانديداتوري در انتخابات 1400 اصرار كند؟
معلوم نيست آقاي قاليباف بخواهد كانديدا شود و اين احتمال قوي نيست؛ چراكه ايشان رييس مجلس است.
اما به هرحال حتي برخي نمايندگان مجلس اصولگرا هم ميگويند ايشان در حال فعاليت انتخاباتي است.
ايشان كانديدا شدن خود را منتفي نكرده، اما اينكه بخواهد حتما كانديدا شود، بحث ديگري است. گاه كسي مطلقا نفي ميكند و ميگويد كه من كانديدا نخواهم شد اما اين هم ممكن است كه فرد ديگري رد نكند و منتظر بماند كه صحنه چطور خواهد شد. در حال حاضر آقاي قاليباف در چنين موقعيتي است؛ چراكه ايشان مسووليت بالايي دارد و الان رييس يكي از قواي سهگانه است.
باتوجه به همين شرايطي كه شما ميفرماييد، به نظر شما اگر اصولگرايان با كانديداتوري او مخالفت كنند، ممكن است كه باز هم از رياست مجلس كنار برود و وارد رقابت انتخابات رياستجمهوري شود؟
در انتخابات رياستجمهوري ممكن است فردي حس كند كه آنقدر زمينه حمايت مردمي دارد كه اگر جناح سياسي خودش هم از او حمايت نكند، وارد صحنه شود و راي هم بياورد. فرض كنيم آقاي قاليباف كانديدا شود و دو، سه نفر ديگر هم تاييدصلاحيت شدند اما مردم به احتمال بيشتر، در مقايسه ميان اين گزينهها، به قاليباف راي بدهند.
فكر ميكنيد شخصيت آقاي قاليباف اينگونه است كه از تصميم تشكيلاتي اصولگراها براي انصراف تبعيت كند؟
اگر فضاي عمومي بر راي آوردن او باشد، چندان منتظر جناحش نميماند. البته اين موضوع نه درباره ايشان، بلكه هر فرد ديگري هم باشد، همين است. حتي در ميان اصلاحطلبان هم مثلا اگر آقاي محسن هاشمي احساس كند فضاي عمومي به سمت ايشان اقبال دارد، حتي اگر با كانديداتوري او مخالفت كنند، باز به صحنه ميآيد.
با اين حساب، چطور آقاي قاليباف دوره قبلي با توصيه اصولگرايان به نفع آقاي رئيسي كنارهگيري كرد؟
آن زمان براي ايشان محرز قطعي نبود كه اگر در صحنه بماند، پيروز قطعي است. رقيب آقاي روحاني بودند و راي ايشان در دور دوم قاعدتا بالا بود و آقاي رييسي هم بودند و ايشان احساس كردند كه در چنين شرايطي بايد يك نفر برود تا امكان راي نفر ديگر بيشتر باشد.
فضاي انتخابات 96 متفاوت از انتخابات پيشرو و به شكل ديگري بود ولي انتخابات 1400 اينطور نيست. ديگر گزينهاي همچون آقاي روحاني به عنوان كانديدايي كه قرار است براي دور دوم رييسجمهوري شود، وجود ندارد. همچنين ممكن است كانديداهايي كه به صحنه ميآيند، چندان با اقبال عمومي مواجه نشوند و اين موضوع را آقاي قاليباف يا هر كس ديگري حس كند و بدون اينكه دنبال معرفي جناحي باشد، وارد صحنه انتخابات شود.