او درباره شکل‌گیری آثار این مجموعه گفت: زمانی که در سانفرانسیسکو مشغول تحصیل و کار بودم فرصت زیادی برای رفتن به خیابان و عکاسی کردن نداشتم. به همین دلیل از پنجره ماشین و در حال حرکت عکاسی می‌کردم. اما آن زمان به نمایش این عکس‌ها فکر نمی‌کردم. وقتی به ایران برگشتم عکس‌های خود را به بابک حقی نشان دادم و او متوجه شد که همه عکس‌ها یک خط روایی ثابت دارند و من به صورت ناخودآگاه به سراغ یک طبقه اجتماعی رفته‌ام. ایده برگزاری نمایشگاه از همان‌جا کلید خورد و با این نگاه به سراغ عکاسی در تهران رفتم تا نمایشگاه عکسی که ترکیبی از دو شهر است ترتیب دهم.

پژوه ادامه داد: با وجود اینکه عکس‌ها در دو شهر مختلف برداشته شده‌اند قاب و سوژه آنها مشترک است و یک طبقه خاص اقتصادی و اجتماعی را در دو جغرافیا و فرهنگ مختلف به تصویر کشیدم تا بگویم که شرایط آنها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد. بارها پیش آمد که بینندگان از من می‌پرسیدند کدام عکس مربوط به تهران و کدام یک مربوط به سانفرانسیسکو است، زیرا شباهت آنها آنقدر زیاد است که نمی‌توان محل آنها را تشخیص داد و هدف من هم نمایش این شباهت‌ها بود.

او درباره ویژگی‌های عکاسی از پنجره ماشین گفت: یکی از نکاتی که به من کمک کرد، وجود یک وحدت بصری بین این عکس‌ها بود. نکته دومی که مرا علاقه‌مند کرد این بود که این قاب میان سوژه و عکاس فاصله ایجاد می‌کند، یعنی عکاس نمی‌تواند به دل سوژه برود و از خارج به آن نگاه می‌کند. این قاب‌ها به شما یادآوری می‌کند که مربوط به این طبقه اجتماعی نیستید و فقط از بیرون به آن نگاه می‌کنید. درعین‌حال محدودیت‌های زیادی در این شیوه عکاسی وجود داشت و از تعداد بسیار زیادی عکس که در ماشین گرفتم فقط تعداد اندکی قابلیت نمایش پیدا کرد، زیرا همه عکس‌ها در حال رانندگی و در زمانی بسیار کوتاه گرفته شده‌اند و به همین دلیل بسیاری از آنها خراب شدند. ضمن اینکه امکان تکرار عکس‌ها نیز وجود نداشت.

پژوه ادامه داد: در عکاسی خیابانی چیزی که برایم جذاب است انسان‌ها هستند و به همین دلیل در ۱۶ عکس از این مجموعه نیز انسان حضور دارد. در تمام عکس‌ها زیست بشری برایم اهمیت داشته و با وجود اینکه موضوع کارها شهر است اما سوژه‌ای که در آن‌ها جذاب شده آدم‌هایی هستند که به آن شهر شکل می‌دهند. در این تصاویر نه تنها آدم‌های موجود در عکس که محیط زندگی یک طبقه اجتماعی هم معرفی می‌شود. شباهت‌های محیطی زیادی در عکس‌ها دیده می‌شود و قصد من این بود تا جایی که ممکن است آن بخش مغفول مانده از تصویر ذهنی ما از شهر و به ویژه شهری مانند سانفرانسیسکو را نشان دهم.

او با اشاره به اینکه عکس‌ها در کادر ده در ده سانتیمتر چاپ شده‌اند، افزود: می‌خواستم هویت موبایلی بودن عکس‌ها حفظ شود. در این ابعاد فاصله مخاطب و سوژه هم بیشتر لمس می‌شد و البته در نهایت کوچک بودن عکس‌ها روی قیمت کارها تاثیر می‌گذاشت و نمی‌خواستم قیمت کارها بیشتر از این باشد.

او درباره ویژگی‌های عکاسی موبایلی گفت: در مجموع عکاسی با موبایل ساده‌تر است و مسائلی مانند نورسنجی، تنظیمات و... در آن وجود ندارد. برای سنجیدن تفاوت عکاسی موبایل با دوربین حرفه‌ای مهم آن است که راجع به کدام نوع عکاسی حرف می‌زنیم. در عکاسی خبری، مستند یا خیابانی موبایل می‌تواند مکمل دوربین عکاسی باشد و به کمک عکاس بیاید. مخصوصاً در عکاسی خیابانی کار با موبایل راحت‌تر است چون سوژه متوجه کار عکاسی نمی‌شود و این مسئله بسیار مهم است زیرا اگر سوژه متوجه عکاس شود دیگر این عکس کارکرد خود را از دست می‌دهد. اما از خیلی جهات لذت عکاسی با دوربین بیشتر است و حسی که بودن پشت دوربین برای عکاس ایجاد می‌کند جذاب‌تر است.

پژوه ادامه داد: امکاناتی که موبایل ایجاد کرده است باعث شده دنیا را از دیدگاه تعداد زیادی از افراد غیر عکاس ببینیم و این مسئله بسیار جذاب است. عده‌ای از عکاسان نگاه خوبی به این مسئله ندارند، اما من فکر می‌کنم برای ما عکاسان هم امکان خوبی است که ببینیم بقیه آدم‌ها دنیا را چگونه نگاه می‌کنند و بتوانیم دیدگاه آنها در عکاسی را بشناسیم.

 این عکاس افزود: بعد از اینکه ثبت تصویر به یک مسئله همگانی تبدیل شد عکاسی به سمت روایتگری رفته است و دیگر صرفاً  انتخاب کادر و سوژه نمی‌تواند کاری برای عکاس بکند. عکاسی از ثبت محض فاصله گرفته و تنها چیزی که باقی مانده این است که عکس قصه بگوید. این وجه تمایز بین کسی که عکاسی می‌کند با کسی است که صرفاً موبایل به دست گرفته و عکس می‌گیرد.