دکتر مصطفی سلیمانی در گفت و گو با تیترشهر در خصوص نقش مشاور در دوران قبل و بعد از ازدواج، به عنوان راهکاری برای بازگرداندن آرامش به فضای خانوادهها و نیز افزایش سطح موفقیت در انتخاب همسر، اظهارکرد: واضحترین دلیلی که در مورد لزوم انجام مشاوره قبل از ازدواج میتوانم بیان کنم این است که همه انسانها، کم یا زیاد با یکدیگر متفاوتند. حال این تفاوتها میتوانند دامنه بزرگی از تفاوت در تیپ شخصیتی تا تفاوت در سبک زندگی را در بر بگیرند. بر این مبنا، باید پذیرفت که ازدواج، در هر شکلی که اتفاق بیفتد، پیوندی است که بین دو شخصیت، دو جنسیت، دو تربیت و دو فرهنگ متفاوت؛ بنابراین، میتوانیم اینطور بیان کنیم که هر ازدواجی، پیوستگیِ دو فردِ ناسازگار با یکدیگر است. ناگفته پیداست که کنار آمدن با تفاوتها و به عبارت علمیتر، ناسازگاریهای فردی که قرار است بخش اعظمی از زمان زندگیمان را با او سپری کنیم به هیچ عنوان کار سادهای نیست. به این دلیل، هر دو فردی که تصمیم به تشکیل زندگی مشترک با یکدیگر میگیرند، برای کنار آمدن با این تفاوتها و نیز برای داشتن یک زندگی موفق کنار فرد دیگر، لازم است که به تواناییهای فردی و بینفردی بسیاری مجهز باشند. کاملاً قابل درک است که حضور یک همراهِ فکری توانمند، میتواند راههای رسیدن به این تواناییها را امنتر و کوتاهتر کند. مشاور، چنین همراه فکریای است.
ازدواج در هر صورت، پیوند دو شخصیت ناسازگار با یکدیگر است
وی ادامه داد: ممکن است چنین شبههای پیش بیاید که اگر ازدواج را در هر صورت، پیوند دو شخصیت ناسازگار با یکدیگر بدانیم، پس قادر نخواهیم بود که ازدواجهایی را که با عشق و علاقه اتفاق میافتند توجیه کنیم. باید دانست که پاسخ این گره ذهنی خیلی هم پیچیده نیست. عشقهای آتشین دوران قبل از ازدواج و اوایل ازدواج، به هیچ عنوان نمیتوانند نشانه یک ازدواج درست و بیانگر یک انتخاب صحیح باشند. دلیل این موضوع را هم میتوان با یک دقت کوتاه در توضیحات زنان و مردان جوانی که در حال گذراندن پروسه طلاق هستند دریافت. غالب این زوجین، در جلسات مشاوره پیش از طلاق، از تغییری که فکر میکنند در اثر گذر زمان در همسرشان رخ داده است صحبت میکنند؛ از احساسات آتشینی که بعد از مدت کوتاهی از ازدواج رو به افول گذاشتهاند؛ از عشقی که نمیدانند چرا ناپدید شده و از آدمی که احساس میکنند دیگر نمیشناسندش. اما حقیقت چیست؟ آیا واقعاً تغییری در شخصیت و تفکر زوجین اتفاق میافتد که بعد از مدت کوتاهی از ازدواج، کارشان به جدایی از یکدیگر میکشد؟
غالب عشقهای آتشین قبل از ازدواج، بعد از گذشت مدت کوتاهی رو به سردی میروند
این روانشناس و مشاور خانواده بیان کرد: حقیقت این است که غالب عشقهای آتشین قبل از ازدواج، بعد از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج، خواه ناخواه رو به سردی میروند. از لهیبشان کم میشود و گاه ممکن است این سرد شدن تا آنجا پیش برود که این دو نفر، که زمانی نمیتوانستند یک لحظه دوری از همدیگر را هم تحمل کنند، به جایی برسند که حتی احساس کنند که هیچ کششی هم به یکدیگر ندارند. اما علت چیست؟ علت را باید در شرایط پیش از ازدواج جست.
ازدواج به بلوغ نیاز دارد
دکتر سلیمانی در ادامه افزود: کاملاً آشکار است که ازدواج به بلوغ نیاز دارد؛ اما نکته درست و قابل توجه این است که ما نباید این بلوغ را تنها در بلوغ جسمانی منحصر بدانیم. بلوغ فیزیولوژیک، بخشی است که فقط آمادگی و قابلیت جسمانی را برای برقراری رابطه زناشویی اثبات میکند و نه چیز دیگر. یعنی در این میان، لازم است که بلوغهای دیگری نیز اتفاق بیفتند. بلوغ اقتصادی، بلوغ اجتماعی و بلوغ عاطفی از این جملهاند. بلوغ اقتصادی را معمولاً نوعی از خودکارآمدی در تأمین مایحتاج زندگی تعریف میکنند. برخوردار بودن از یک شغل مناسب، داشتن مدیریت اقتصادی، رسیدن به ثبات حداقلی در زمینه اقتصادی و علاوه بر همه اینها، وجود حسِ مسئولیتپذیری، همه از نشانههای رسیدن به بلوغ اقتصادی هستند. بلوغ اجتماعی را معمولاً نوعی از توانایی برای ایجاد تعادل بین دنیای تجرد و دنیای تأهل و تعهد تعریف میکنند و بلوغ عاطفی را هم شامل حالتی میدانند که فرد در آن به هیجانات خود دسترسی پیدا کرده است و علاوه بر آن، توانایی ابراز و نیز مدیریت این هیجانات را نیز پیدا کرده است.
به نظر میرسد که در غالب روابط عاشقانهای که به طلاق ختم میشوند، وجود حداقل یک از این نوع چهار بلوغ محل اشکال است. یعنی حداقل یکی از این بلوغها اتفاق نیفتاده است؛ که غالباً هم این فقدان از نوع فقدان بلوغ عاطفی است. به این معنا، که زن و مردِ در شُرُفِ ازدواج، تنها به این دلیل که دچار تغییرات شدید هورمونی و هیجانی شدهاند، نسبت به یکدیگر، کشش، عشق و شور و دلباختگی خاصی حس میکنند و در نتیجه، به این باور میرسند که به طور قطع، به درجهای از اشتراک و جذابیت برای دیگری رسیدهاند که اینگونه دلباخته هم شدهاند. غافل از اینکه اینطور عشقها، که به عشق رمانتیک هم شناخته میشوند، دوام زیادی ندارند؛ دیر یا زود، زبانه شعله این گونه عشقها کوتاه میشود و این همه شدت و غلیان فرو میافتد. نقش مشاور، درست در همینجاست که باید جدی گرفته شود.
در عشقهای آتشین، نداها و هشدارهای عقل نادیده گرفته میشوند
این کارشناس مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات، برای تکمیل بحث و پرداخت دقیق به آن، بیان کرد: از آنجایی که پایه فکری غالب جوانان ما این است که زن و مرد برای تشکیل یک زندگی عاشقانه، باید به حدی همدیگر را دوست داشته باشند که بتوانند برای هم بمیرند، خودشان را به عمد و به طور خواسته، در دام عشقهای آتشین میاندازند و در این میان نداها و هشدارهای عقل را، مبنی بر وجود تفاوتهای شخصیتی آشکار با دیگری، نادیده میگیرند و به این گمان دل خوش میکنند که عشق قطعاً همه چیز را عوض خواهد کرد، موجب خواهد شد که دو فرد از یک دریچه به دنیا نگاه کنند و به هر حال، نباید قدرت عشق را نادیده گرفت.
دو دلداده را قبل از ازدواج فقط مرگ میتواند از هم جدا کند، و بعد از ازدواج تقریباً هر چیزی میتواند این کار را انجام دهد
این مشاوره خانواده بیان کرد: در این زمینه، جمله جالبی وجود دارد و آن این است که «دو دلداده را قبل از ازدواج فقط مرگ میتواند از هم جدا کند، و بعد از ازدواج تقریباً هر چیزی میتواند این کار را انجام دهد». در این عبارات، حقیقت سادهای نهفته است و آن هویت دروغین عشقهای تند روزهای ابتدایی یک رابطه است. واضح است که برای آنکه احساسات پرشورِ دوران آشنایی، روزی به ایجاد کننده احساسات حسرت و پشیمانی بدل نشوند، باید ساز و کاری وجود داشته باشد. بینقصترین ساز و کار، کشاندن احساسات طوفانی و آتشین به وادی جدی و آرام عقل است. در چنین شرایطی، یک مشاور آگاه میتواند با به چالش کشیدن مراجع خود، افکار و دلایل او را برای رغبت به ازدواج با آن شخص خاص واکاوی کند.
کار یک مشاور، در حقیقت، باز کردن چشم مراجع است
این مدرس دانشگاه، برای تشریح بیشتر نقش مشاوره در فراهم کردن شرایط مناسب برای یک انتخاب درست برای ازدواج، گفت: یک مشاور کارکشته میتواند با به چالش کشیدن مراجع خود مبنی بر ارائه پاسخ صادقانه به این گونه از سؤالات، احساسات او را وارد حوزه معقولات کند و در حقیقت چشم او را به روی کاری که در حال انجام آن است باز کند. اتفاقی که به طور ناخودآگاه، بعد از گذشت مدت کوتاهی از ازدواج، و بعد از سرد شدن آتش تند عشقهای محک نخورده، خود به خود اتفاق خواهد افتاد.
مشاور میتواند تصمیمگیری در خصوص ازدواج را معقول و منطقی و ریسک ورود به یک زندگی پراختلاف را کاهش دهد
دکتر سلیمانی اضافه کرد: طرفین ازدواج باید شرایطی را برای داشتن یک گفتوگوی صادقانه با یکدیگر فراهم کنند و از دیگری سؤال کنند که چرا مایل به ازدواج با آنها شده است. چه چیزهایی است که سبب جذب و رغبت دیگری به آنها شده است. هر فرد خواهان تشکیل یک زندگی پایدار باید بداند که فرد مقابلش، چه چیزهایی را به عنوان ارزشهای اصلی تشکیلدهنده یک رابطه باور دارد؛ چه اعتقاداتی دارد؛ در رفتار با دیگران به چه اصولی متعهد است و در نهایت اینکه راجع به آینده این ازدواج چه دورنمایی دارد. صحبت کردن راجع به نحوه حل و فصل مشکلات و اختلافِ نظراتی که خواه ناخواه در زندگی پیش خواهد آمد، حرف زدن از روشهای تأمین مالی زندگی مشترک، امیدها و آرزوهای قابل تصور برای این زندگی مشترک و نیز راهکارهایی که طرف مقابل برای تشکیل و تداوم یک زندگی طولانی مدت در کنار دیگری مد نظر دارد نیز همه از موضوعاتی هستند که میتوانند تصمیمگیری در خصوص ازدواج را معقول و منطقی و ریسک ورود به یک زندگی پراختلاف را کاهش دهند.
مشاور میتواند با واکاویهای خود فرق وابستگی را از عشق تشخیص بدهد
وی ادامه داد: حقیقت این است که در بسیاری از این واکاویها مشخص میشود که آیا فرد خواهان ازدواج، از شدت تنهایی است که میخواهد به دامان ازدواج پناه ببرد یا اینکه چون فکر میکند سناش برای ازدواج مناسب است میخواهد به این موضوع تن بدهد. بعضیها چون عاشق عاشق شدناند، بعضیها چون عاشق بچهاند، بعضیها چون دلشان برای یک جشن عروسی لک زده، بعضیها هم برای راحت شدن از حرف مردم، یا از روی بلاتکلیفی یا شاید هم برای راحت شدن از دست خانواده و برای تجربه زندگی مستقل مشتاق ازدواج میشوند. کافی است که یکی از این دلایل با عطشهای ناشی از تغییرات هورمونی ترکیب شود. یعنی با دو دلداه مواجه میشویم که گمان میکنند تنها مرگ میتواند آنها را از هم جدا کند. مشاور کسی است که میتواند مثل فردی که خارج از رینگ ایستاده، همه چیز را دقیق و با کمک قدرت قوهی دوراندیشی مثل قوهی عقل دریابد. فرق وابستگی را از عشق تشخیص بدهد و از پسِ از اغراقهای خیالانگیز ذهن، واقعیت موجود را درک کند.
واقعیت این است که یک مشاور به عنوان کسی که میتواند هیجانات ناشی از عشق را مهار کند، حقوق و وظایف را یادآوری کند؛ رشد شخصیتی هر فرد را محک بزند و در نهایت میزان آمادگی او را برای پذیرش تمام و کمال فرد دیگر بسنجد میتواند نقش کلیدی و تعیینکنندهای در مسئله انتخاب همسر داشته باشد.
مشاور میتواند باورهای درست را به زوجین تفهیم کند
این مدرس دانشگاه، در بیان نقش مشاوره در زمان بعد از ازدواج نیز اینطور توضیح داد: ازدواج در حقیقت یک انتخاب است و واضح است که هر چه این انتخاب به سمت و سویی برود که تفاوتهای شخصیتی طرفین در آن کمتر باشد، احتمال موفقیت در آن هم بیشتر خواهد بود. تلاش یک مشاور کاردان باید در این جهت باشد که به مراجعین خود بیاموزد که عشق یک امر لحظهای نیست. اتفاقی نیست که در یک نگاه بیفتد. عشقهای بادوام حاصل تلاشهای مداوم دو طرف یک رابطه، برای آموختن روشهای سازگاری با یک شخصیت دیگر از جنسیت دیگر و از تربیت دیگر و با فرهنگ متفاوت هستند. تلاش برای درک دیگری و ایجاد رابطه صمیمانه با او، در عین درک و پذیرش اختلافها، تنها اتفاقی است که میتواند به مرور یک زندگی مشترک عاشقانه را رقم بزند.
وی افزود: یک مشاور میتواند با تشریح شیوههای ارتباطی صحیح با همسر، توضیح روشهای حل اختلاف و فیصله دادن درگیری و نیز با توضیح راههای بیان احساسات، به همسران برای حفظ و دوام زندگی مشترکشان، کمکهای شایان توجهی بکند. در حقیقت، مشاوران میتوانند با تشریح علل ایجاد دلزدگی زناشویی جلوی تخریب زندگیهای مشترک زیادی را بگیرند.
دکتر سلیمانی بیان کرد: منطقی و منصفانه کردن توقعات از زندگی مشترک، تزریق و تفهیم باورهای درست به زوجین، توضیح روشهای درست ابراز احساسات و نیز نحوه درست تفسیر رفتار طرف مقابل برای زنده نگه داشتن زندگی زناشویی از مسائلی است که مشاوران توانمند میتوانند نقش بزرگی در حل آن داشته باشند.