به گزارش تیتر شهر: بررسی ها نشان می دهد معماری غالب در تهران در 4 دهه اخیر باعث شده است تا معماری اصیل ایرانی – اسلامی در پایتخت کمتر دیده شود.
استفاده از معماری کلاسیک و رومی از تهران شهری با ساختمان های بلند اما فاقد هویت ساخته است. این در حالی است که همچنان در بافت تاریخی تهران وجود بناهای قدیمی آجری در نگاه هر تهرانی یادآور نوستالوژی روزگار گذشته و الهام دهنده هویت معماری ایرانی در پایتخت است.
بعد از گذشت 4 دهه اکنون کارشناسان به این نتیجه رسیده اند که در دهه پنجم انقلاب تهران نیاز دارد تا با همراهی جامعه معماری پارادایم معماری متناسب با پایتخت را ارائه دهند. موضوعی که رئیس شورای شهر تهران در صحبت های خود در همایش «تهران 4 دهه معماری و طرح های شهری» به آن تاکید کرد و گفت: امیدوارم جامعه معماری تهران در دهه پنجم بتواند فضای معماری تهران را به سوی الگویی هویت بخش، اقتصادی و توام با راحتی و رفاه برای شهروندان پیش ببرد وبه مدیریت شهری در جهت برنامه ریزی و طراحی شهری ایده و مسیر مناسب را ارائه دهد .
محسن هاشمی بر این باور است که اگر امروز که به تهران نگاه می کنیم، شاید نتوانیم یک مفهوم جامع و کانسپت مشخص برای شهرسازی ومعماری تهران به کار ببریم.
بررسی ها نشان می دهد در حال حاضر تهران به کلاژی از نمادهای مختلف معماری وشهرسازی با المان های معماری مدرن، سنتی و تلفیقی تبدیل شده است که این روند باعث شده تا بی هویتی در شهر به دلیل آشفتگی در فضای بصری بیشتر احساس شود.
در حال حاضر تعداد المان های هویتی شهر تهران به اندازه وسعی که پایتخت در طول 4 دهه اخیر داشته، نیست. اگر برج آزادی با بیش از نیم قرن قدمت، یک المان تلفیقی از معماری سنتی و مدرن محسوب می شود، بدانیم اما برخی از سازه های شهری که در طول 4 دهه اخیر در این کلانشهر ساخته شده، تنها یک نماد مدرن هستند که بدون تناسب فنی وبصری به شهر سنجاق شده اند.
عدم رعایت قوانین معماری در ساخت ساختمان های بلند مرتبه در تهران در طول دهه های اخیر یکی دیگر از مشکلاتی است که رئیس شورای شهر تهران از آن به عنوان یک آفت و آسیب در حوزه معماری و شهرسازی اشاره کرد و یادآور شد: متاسفانه مال ها ومجتمع های تجاری بزرگ، فارغ از پهنه بندی و توزیعی از پیش برنامه ریزی شده در سراسر شهر بخصوص مناطق شمالی ومرکزی پراکنده شده و سازه های بلند مرتبه نیز در ابعاد مختلف و با تفاوت بسیار در حجم و ارتفاع خط آسمان تهران را پرنوسان کرده اند.
اما سوال اینجاست که دلیل این میزان آشفتگی در معماری شهر تهران چیست؟ محسن هاشمی اعتقاد دارد، یکی از دلایل این آشفتگی در معماری را فقدان مکتب یا مکاتب مورد توافق معماران برای بازآفرینی تهران می داند و در این باره تاکید کرد: شاید مدیریت شهری در گذشته فضای معماری شهر را به عنوان یک موضوع واجد اهمیت در نظر نداشته است که برای آن به تئوری نیازمند باشد.
به عنوان مثال درسال های اخیر نمای ساختمان بعنوان یکی از مولفه های معماری در فرایند صدور پروانه ساختمان مورد نظارت و ممیزی قرار گرفت اما این ممیزی نیز بعضا فضایی کاریکاتوری پیدا می کرد.
بررسی ها نشان می دهد که برای بازگرداندن هویت به شهر، پایتخت نیاز به یک سبک معماری خاص دارد که این معماری باید فراتر از سلیقه ها و نگاه های موضعی وموقتی بوده و بتواند اقتضائات اکولژیک، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی تهران را در نظر بگیرد.
در این میان می توان گفت که طرح تفصیلی بستری مناسب است که بتوان پاردایم معماری تهران را بر آن بنا کرد و با توجه به پهنه بندی ها و شرایط اقتصادی و فنی مناطق مختلف، معماری متناسب که دارایی کارایی و اثربخشی بومی باشد را در مناطق مختلف شاهد باشیم که مفاهیمی نظیر زیست شبانه، پیوند با محیط زیست وطبیعت، تجارت، تفریح، خدمات و فرهنگ نیز در قالب این پارادایم معماری جایگاه متناسب خود را داشته باشد.
موضوع دیگری که در همایش «تهران 4 دهه معماری و طرح های شهری» مورد نقد و بررسی کارشناسان و اعضای شورای شهر تهران قرار گرفت این بود که طراحی شهری در پایتخت متناسب با سبک های حمل و نقل عمومی شکل نگرفته اند به همین دلیل است که توسعه مترو و یا استفاده از مُدهای جدید حمل و نقلی در پایتخت در برخی از فضاهای شهری یا ممکن نیست و یا اینکه طراحی شهری امکان توسعه حمل و نقل عمومی را در برخی از بافت های شهری نمی دهد.
محسن هاشمی اعتقاد دارد؛ در جوامع توسعه یافته، که الگوی طراحی شهری براساس حمل ونقل عمومی شکل می گیرد و TOD نقش محوری را در فرایند طراحی ایجاد می کند ، پیوند معماری شهری با حمل ونقل، کلید توسعه پایدار و سبز محسوب می شود و باید ما در طراحی شهری و بارگذاری در پهنه های مختلف ، نقش حمل ونقل عمومی بویژه حمل ونقل غیرآلاینده انبوه بر ریلی را بعنوان پیشران توسعه شهری در نظر بگیریم تا بتوانیم فضای زیست مطلوبی را برای شهروندان فراهم کنیم.
تغییر در طراحی ایستگاه های مترو به عنوان یکی از المان های شهری موضوع دیگری است که رییس شورای شهر تهران در این همایش به آن تاکید می کند.
برآوردهای محسن هاشمی نشان می دهد زمانی که قرار است میزان سفر های شهری با مترو به 10 میلیون سفر برسد، این اتفاق به این معناست که ایستگاه های مترو به عنوان نقاط درآمدی ونقاط عرضه هنر معماری مطرح خواهند بود.
در چنین شرایطی ایستگاه های مترو پذیرای 40 هزار مسافر در روز و دارای شاخص های درآمدی خواهند بود. وقتی شاخص درآمدی مطرح باشد سرمایه گذاران به سمت ساخت بناهای فاخر هنری در اطراف این مکان ها سوق پیدا می کنند و در نتیجه تمایل به استفاده از حمل و نقل عمومی بیشتر می شود.
کارشناسان شهری بر این باورند؛ افزایش استفاده از حمل و نقل عمومی با محوریت مترو یعنی تحقق عدالت محوری و حل چالش هایی نظیر آلودگی هوا چرا که مترو هیچ آلودگی ندارد. لذا در دراز مدت این امر می تواند یک الگوی موفق اقتصادی باشد و باید هر چه سریعتر در جهت تحقق این الگو گام برداریم.
در نظر گرفتن جایگاه مردم در طراحی های شهری
با یک نگاه کوتاه به وضعیت معماری و شهرسازی پایتخت می توان به این نتیجه رسید که بی توجهی متولیان به موضوع و کارکرد اصلی و تاثیرگذار سبک معماری در تهران باعث شده تا بعد از گذشت 4 دهه مطالعات نشان دهد که برای بهبود وضعیت تهران باید یک بازنگری اساسی در وضعیت معماری این کلانشهر شود.
موضوعی که اکنون در شهر تهران به یک آسیب در حوزه معماری و شهرسازی تبدیل شده، این است که در طراحی های شهری به جایگاه مردم به عنوان بهره برداری اصلی از فضاهای شهری توجه نشده است.
موضوعی که دبیر شورای عالی معماری و شهرسازی در همایش «تهران، چهار دهه معماری و طرح های شهری» نیز به آت تاکید کرد و گفت: اگر بتوانیم در طرح های شهری به مردم توجه کنیم قطعاً در برنامه ریزی هایمان موفق تر خواهیم بود و این امر مستلزم آن است که دچار شعارزدگی نشویم.
به اعتقاد فرزانه صادق مالواجرد؛ در سال های گذشته هیچ گاه فرصت نشده تا به صورت حرفه ای مصوبات شورای عالی شهرسازی و معماری را بررسی و مرور کنیم و ببینیم چه اتفاقاتی طی 40 سال گذشته به وقوع پیوسته است.
می توان گفت یکی از محله هایی که 4 دهه درگیر تصمیم گیری های اشتباه متولیان شده و در طراحی های شهری ای که برای این محدوده انجام شده، جایگاه مردم رعایت نشده است، محله کن است. زمانی قرار بود انبوهی از شبکه های معابر در کن ساخه شود که پس از مدتی این تصمیم ملغی شد، در نهایت تصمیم گرفتند تا باغات کن را به یک پارک عمومی تبدیل کنند.
این در حالی است که از ابتدا باغات کن به عنوان ریه های شهر نام برده می شدند و مردمی که در آن منطقه زندگی می کنند الفت و توجه ویژه ای به باغات کن دارند اما در ابتدا سازمان های متولی بر این باور بودند که اگر باغات به پارک های عمومی تبدیل شود و دولت و شهرداری آن ها را تملک کنند، اتفاق خوبی می افتد، اما پس از سه سال از تصمیم گیری هیچ اعتباری برای این موضوع فراهم نشد.
پس از مدتی مردمی که در آن منطقه زندگی می کردند با مراجعه به شهرداری تهران و شورای عالی شهرسازی و معماری عنوان کردند که می خواهند مالکیت باغ هایشان را خودشان بر عهده داشته باشند. در این شرایط بود که دوباره شورای عالی معماری و شهرسازی تصمیم گرفت تا اجازه دهند اقداماتی در این زمینه از سوی مردم برای حفظ باغات انجام شود تا با ضوابط و مقررات باغات حفظ شوند و ساخت و سازها کاهش پیدا کنند.
دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری اعتقاد دارد؛ توجه به مردم و استفاده از نقطه نظرات آن ها می تواند بسیار راهگشا و تاثیرگذار باشد، اضافه کرد: ما باید با مردم به عنوان سرمایه های اجتماعی رفتار کنیم. هر زمان که به مردم توجه نشود گرفتاری هایی به وجود خواهد آمد.