ارتفاع این منطقه نسبت به سطح دریاهای آزاد ۲۷۰۰ متر است و نزدیکترین شهر با اتومبیل حدود شش ساعت از این روستا فاصله دارد. دور بودن از سایر شهرها سبب شده که بعضی از فرهنگهای عجیب منطقه بدون تغییر و تحول از گذشته باقی بماند.
یکی از رسوم قدیمی مردم این منطقه ژوئان (zouhun) یا پیادهروی ازدواج نام دارد. زنان بعد از رسیدن به سنی طی مراسمی میتوانند همسر خود را طی یک پیادهروی در سطح روستا انتخاب کنند. مردانی که انتخاب شدند، همراه با زن زندگی نمیکنند و بعد از تولد فرزندانشان هم، دایی و پدربزرگ کودک نقش پدر کودکان را بر عهده میگیرند.
مردان با اینکه نقش مهمی در روستا بر عهده دارند، ولی اکثرا مشغول به کارهای بازرگانی در خارج از روستا شده و محصولات محلی را به فروش میرسانند.
آنها مسئولیت تامین مالی فرزندان خود را ندارند، ولی مسئول خواهر زادههای خود هستند و برای تامین رفاه آنها تلاش خود را میکنند.
بهعنوان جامعهای ماتریارچی (matriarcha) که از گذشته تا به امروز زنان تصمیمات مهم مربوط به امور را گرفتهاند، طبیعی است که ارث بعد از مرگ مادر از طریق مادر به فرزندان دختر او میرسد که این مسئله قدرت و آزادی زیادی به زنان موسویی داده است.
یانگ ژایی (Yang Zhaxi) هنرمندی است که در یک خانوادهی معمولی موسویی بزرگ شده و توسط مادر، خالهها و داییهای خود بزرگ شده است. پدر واقعی او در زمان کودکیاش با او ارتباط داشته و یانگ خاطراتی از چندین گشت و گذار با او برای جمع کردن قارچ و هیزم به یاد میآورد. پدر او همچنان در روستا زندگی میکند و یانگ همچنان با او ارتباط دارد.
او در این باره توضیح میدهد:
ارتباط بین فرزند و پدر در موسو به شخصیت پدر ربط دارد. اگر شخص، پدری مهربان باشد، میتواند برای فرزند خود هدیه خریده، با او ارتباط داشته و حتی برای تحصیل فرزند خود کمک مالی کند. گذشته از آداب و روسوم روستا که تامین مالی فرزندان جزیی از مسئولیت پدر نیستند ولی به هر حال این کودکان فرزند پدری هستند که ارتباطی معنوی بین آنها برقرار است.
موردی که سبب تفاوت ازدواجهای موسو با سایر ازدواجهای مرسوم شده، این است که از آنجایی که زنان موسویی از لحاظ مالی وابسته به مردان نیستند تا آخر عمر با مردان نمیمانند. خالهی یانگ، خانم یانگ کونگمو (Yang Congmu)، رئیس خانوادهی آنها است و کلید انبار که نشانی نمادین از رهبری خانواده است، در دست اوست. اولین شوهر خالهاش نجار خانهی آنها بوده که از این طریق با خالهی او آشنا شده است. در آن زمان خالهاش برای به دست آوردن دل معشوقهی خود کمربندی بافته که در موسو استفاده از آن مرسوم بوده است.
خالهی یانگ میگوید:
بعد از مدتی که عشق بین ما تقلیل پیدا کرد، پدر فرزندانم رفت و ما مشکلی با این موضوع نداشتیم و به زندگی خود ادامه دادیم.
با توجه به اینکه جمعیت مردم موسو بسیار کم است، آنها حتی جز اقلیتهایی که دولت چین به رسمیت میشناسد هم نیستند. برای مثال در شناسنامهی یانگ، به جای موسو از کلمهی مغول استفاده شده است.
موسوییها طبیعتپرست هستند و به مادر طبیعت ایمان دارند. اعتقادات آنها بیشتر شبیه بوداییها است و بعضی از خانوادهها پسران خود را برای کشیش شدن به منطقهای دیگر میفرستند.
موسوییها اعتقادات عجیب دیگری مانند احترام زیاد به سگها دارند. آنها اعتقاد دارند که در گذشته طول عمر سگها ۶۰ سال و طول عمر انسانها ۱۳ سال بوده است و بعد انسانها و سگها با هم به توافق رسیدهاند که طول عمرشان را عوض کنند و در عوض، این طول عمر را انسانها با احترامی که به سگها میگذراند به آنها بپردازند.
یانگ میگوید:
پدربزرگم برای من تعریف کرده است که در گذشته سربازی از ارتش چنگیز خان (Ghengis Khan) به این محل آمده و عاشق منظرهی زیبای دریاچه شده و در این محل سکونت گزیده است. داستان به وجود آمدن موسو از این قرار بوده است.
بعد از ساخت و بهرهبرداری جادهای در نزدیکی موسو و فرودگاهی که در سال ۲۰۱۵ میلادی تاسیس شد، مردم بیشتری به ساحل این دریاچه سفر کرده و آداب و رسوم و عقاید جدیدی را با خود به این روستا میبرند. فرهنگ موسو امروزه در گذرگاهی بین فرهنگ سنتی و مدرن گیر افتاده است.
یانگ میگوید:
روستاییانی که در کنار ساحل زندگی میکنند، مشغول ساخت هتل برای گردشگران هستند. بعضی از روستاییانی که در این منطقه زمین داشتهاند، بسیار ثروتمند شدهاند. روشهای حمل و نقل هم در این منطقه پیشرفت کرده و ارتباط روستا با شهرهای اطراف افزایش پیدا کرده است و مردم موسو با عقاید امروزی و جدید آشنا شدهاند.
فرهنگ ازدواج و عشقورزی مردم موسو در اثر ارتباط با سایر مردم تغییر کرده است. مردم جوان موسو تحت تاثیر فیلمها و داستانهای عاشقانه، امروزه ازدواج با یک شخص و وفاداری به او طبق روال مرسوم در چین را ترجیح میدهند.
یانگ بر خلاف رسوم سنتی با خانمی از خارج از روستای خود ازدواج کرده و همراه کودکشان با هم زندگی میکنند. به نظر او، این شیوهی زندگی سادهتر است؛ البته او هماکنون مسئولیت فرزندان خواهر خود را هم به عهده دارد.