به نظر می رسد که استقبال شهروندان تهرانی و گردشگران پایتخت اعضای شورای شهر تهران و مدیران شهری را به وجد آورده است و بخش قابل توجهی از صحبت های این افراد در این ایام ایجاد نشاط عمومی برای شهروندان است. اما سوال اینجاست که تهران به عنوان یک کلانشهری که اتفاقا پیشینه تاریخی داشته و از منابع طبیعت گردی بکری برخوردار است، نیاز به ایجاد فرصت هایی برای نشاط عمومی به صورت مقطعی دارد یا وقت آن رسیده است که فکری به حال توسعه گردشگری شهری در این شهر شود؟
به گزارش تیتر شهر: برگزاری جشن های مناسبتی مانند ویژه برنامه هایی مانند عید شرقی، نوروزگاه و یا برگزاری تورهای تهرانگردی چند سالی است که در ایام عید نوروز در تهران اجرایی می شود.
هر چند در گام نخست برگزاری این برنامه های مناسبتی برای تبدیل تهران به یک جاذبه گردشگری چه در میان شهروندان تهرانی و چه در میان گردشگرانی که یا این شهر را به عنوان مقصد گشت و گذار خود انتخاب می کنند و یا از این شهر برای رسیدن به استان های شمالی و شرقی استفاده می کنند؛ ضروری بود اما به نظر رسیده است که شهرداری تهران و متولیان گردشگری گام دوم خود را برای احیای صنعت گردشگری در این کلانشهر بر دارند.
باید قبول کرد که در صنعت گردشگری تهران به عنوان پایتخت کشوری که مقام اول را در جاذبه های گردشگری تاریخی و طبیعی دارد، بسیار عقب مانده است و برگزاری جشن های مقطعی در فرصت هایی که شهروندان به دلیل تعطیل بودن مراکز کار بیشتر فرصت رفتن به بیرون از خانه را دارند؛ تنها یک راهکار مسکن و مقطعی در ایجاد نشاط عمومی محسوب می شود.حتی تورهای تهرانگردی پایتخت نیز بعد از اتمام تعطبلات عید نوروز فراموش می شود و تهران دوباره در روزمرگی ها، ترافیک، آلودگی هوا و بسیاری از آسیب های اجتماعی درگیر در آن غرق می شود.بسیاری از فعالان صنعت گردشگری برای سرمایه گذاری در این وادی به هیچ عنوان تهران را انتخاب نمی کنند چرا که در بیشتر ایام سال به ویژه در روزهایی که به روزهای پیک سفر معروف هستند؛ هتل ها و مراکز اقامتی شهر تهران خالی از مسافر بوده و حتی فعاللان این عرصه با استفاده از تسهیلات تخفیف های 40 درصدنیز نمی توانند سودی که باید از این منظر عایدشان شود را به دست آورند.
در تهران بیشتر هتل ها با قراردادهایی که با سازمان ها و نهادها و برگزار کنندگان همایش های بین المللی منعقد می کنند؛ می توانند مسافران خود را جذب کنند و کمتر گردشگری که با هدف دیدن تهران پا به این شهر شلوغ و پر ترافیک می گذارند را پذیرش می کنند.
به عبارت ساده تر عملکرد متولیان گردشگری حداقل در 4 دهه اخیر در شهر تهران باعث شده تا تهران تنها به مقصد مسافرت های کاری، سیاسی، علمی و ... تبدیل شود. در نتیجه جاذبه های گردشگری این شهر همیشه برای مردمی که به دنبال جاذبه های جدیدی برای انجام سفرهای خود می گردند؛ مغفول می ماند.تهران به غیر از برج میلاد و اراضی عباس آباد و باغ موزه ها و باغ پرندگان، دریاچه چیتگر و اماکن این چنینی که در یک دهه اخیر با هدف توسعه صنعت گردشگری در تهران ایجاد شدند، جاذبه های تاریخی و یا طبیعی زیادی نیز دارد که حتی تهرانی ها نیز از شناخت آن غافل مانده اند.
البته سیاست هاس دست و پا گیر متولیان میراث فرهنگی و عدم هماهنگی با سایر سازمان های خدمات رسان در این حوزه مانند شهرداری تهران باعث شده تا نه سرمایه گذاری رغبت به سرمایه گذاری در این وادی را بکند و نه گردشگری بتواند تهران را به عنوان تنها مقصد گردشگری خود انتخاب کند.به عنوان مثال در محله های تاریخی شهر تهران خانه های بزرگ با معماری قدیمی وجود دارد که با تغییر کاربری مناسب بدون اینکه معماری اصیل آن از بین برود، می تواند به یک مهمانپذر، هتل، رستوران، کافیی شاپ و یا سفره خانه تبدیل شود.
قرار گرفتن این خانه ها که اکنون به دلیل عدم اجازه ساخت و ساز و مرمت از سوی سازمان میراث فرهنگی به خانه های متروکه و خالی از سکنه تبدیل شده اند، در شهر تهران به ویژه در مناطق مرکزی شهر زیاد است و مالکان این املاک نیز تنها سود را در تخریب بناهای قدیمی و ساخت مجتمع تجاری و یا آپارتمان می دانند به همین دلیل آنها نیز با بی اعتنایی کردن به این جاذبه های پنهان گردشگری روند تخریب را در این املاک تسریع می بخشند.
هر چند در سال های اخیر شهرداری به ویژه شهرداری منطقه 12 تهران تلاش زیادی در جلوگیری از تخریب بناهایی با قدمت تاریخی کرده است اما این تنها راهکار حفظ هویت شهر نیست بلکه باید ذهن مالکان و سرمایه گذاران را از تخریب و ساخت مجتمع های تجاری و اداری و مسکونی به سمت سرمایه گذاری با هدف بازسازی و تغییر کاربری مناسب این خانه ها تغییر داد.در این صورت است که هم تاریخ یک شهر حفظ می شود و هم صنعت گردشگری در تهران توسعه می یابد. در این صورت است که می توان از مشارکت مردم و شهروندان با هدف توسعه گردشگری استفاده کرد.
نگاهی کوتاه به شهر استانبول ترکیه این حقیقت را نشان می دهد در کنار ایجاد زیرساخت های گردشگری از سوی دولت و یا شهرداری و سایر متولیان؛ مردم این صنعت را به عنوان تنها منبع درآمدی خود و کسب درآمد بیشتر انتخاب کردند و زمانی که پای مردم در میان باشد؛ دولت نمی تواند تغییری در این تفکر اقتصادی ایجاد کند.در دوره فعلی مدیریت شهری که به دوره اصلاحات تهران نیز مشهور است، مدیران دم از کسب درآمدهای پایدار و تبدیل تهران به برند گردشگری می زنند. بخشی از زیرساخت های مورد نیاز در دوره قبلی ایجاد شده است اما بهره برداری از این زیر ساخت ها هنوز مشکل دارد. وقتی خانه مشاهیر مطرح تهرانی به موزه تبدیل می شود و با مجسمه های سبلیکونی از آن شخصیت پر می شود و بعد درهای آن بسته می ماند، هیچ وقت مردم در مدت زمان طولانی آن خانه و آن شخصیت را به یاد نخواهند آورد.
اگر در این خانه ها به روی مردم کاملا باز شود و در کنار معرفی این شخصیت امکانی برای تردد بیشتر شهروندان فراهم شود خود مردم به دنبال شنخات آن شخصیت و یا واقعه تاریخی ای که در آن ملک قدیمی اتفاق افتاده است می روند و اینگونه می تواند هویت یک شهر را از نسلی به نسل دیگر منتقل کرد.در طول سال های اخیر خانه موزه های زیادی در تهران توسط شهرداری مرمت و احیا شد اما این خانه موزه ها به محلی برای برگزاری برخی از مراسمات خاص شهرداری تهران تبدیل شده است و مردم تردد کمتری به این مراکز دارند.این روند نامناسب بهره برداری از اماکن تاریخی در شهر تهران نمی تواند هویت یک شهر را احیا کند. در واقع این راهکار غلط در طولانی مدت آن خانه و یا شخصیتی که به دلیل اهمیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی و یا علمی که برای هر تهران دارد به یک تابلویی تبدیل می کند که وجود دارد اما فراموش می شود.
اکنون بعد از اتمام تعطیلات نوروز نوبت به فصل ورود گردشگران خارجی در اردیبهشت ماه می رسیم. اگر با این افراد که با تحمل سختی های زیاد وارد تهران می شوند؛ صجبت کنید، می بینید که نبود مراکز اقامتی در قلب تاریخی تهران و عدم معرفی جاذبه های بکر در این محدوده را یکی از مشکلات خود می دانند. ازسوی دیگر عدم اعتنای مسئولان و مردم به فراگیری یک زبان بین المللی نیز باعث می شود تا آنها به ندرت بتوانند با مردم تهران ارتباز برقرار کرده و فرهنگ فولکلور و مردمی این شهر را بشناسند.
این موارد تنها بخشی از آن چیزی است که تهران برای تبدیل شدن به یک برند گردشگری نیاز دارد. به نظر می رسد که وقت آن رسیده است که اعضای شورای شهر و مدیران شهری به جای اینکه تمام تلاش خود را برای برگزاری جشن های مقطعی صرف کنند به این زیرساخت ها توجه کنند.برگزاری جُنگ های شبانه بخش کوچکی از نیازهایی است که تهران برای تبدیل شدن به یک مقصد گردشگری نیاز دارد. چرا میدان مشق به عنوان یک میدان تاریخی در شهر تهران و حتی کشور نمی تواند به مرکزی برایبرگزاری فستیوال های فرهنگی و برگزاری کنسرت های روباز تبدیل شود؟
چرا میدان مشق نمی تواند به پاتوقی برای هنرمندان نقاش تبدیل شود تا در این میدان و با توجه به معماری فاخری که در آن وجود دارد، به خلق آثار هنری بپردازند؟چرا راسته های فرهنگی و هنری تهران قدیم که هر کدام تداعی کننده مکتب های فرهنگی و هنری دوره های مختلف این شهر هستند دوباره احیا نمی شود؟به عنوان مثال خیابان لاله زار چرا دوباره به راسته فرهنگ و هنر سینما و تئاتر تبدیل نمی شود؟
تهران فرصت های زیادی برای مطرح شدن و سرمایه گذاری دارد. اما مشکل بزرگ اینجاست که مدیران شهری و متولیان بدون در نظر گرفتن این پتانسیل ها به دنبال ایجاد جاذبه جدید در این کلانشهر هستند.
به قول حضرت حافط: سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد/ آنچه خود داشت زِ بیگانه تمنا می کرد
تهران فرصت های زیادی برای مطرح شدن و زنده شدن دارند تا نشاط عمومی را در دل خود برای شهروندان ایجاد کند، اما وقتی به صحبت های مقطعی اعضای شورای شهر و مدیران شهری نگاه می کنیم، می توان به این مساله ایمان آورد که مدیران اصلاحات نیز در حوزه گردشگری برنامه ای ندارند چه برسد به اداره کلانشهری همچون تهران.به عنوان مثال سخنگوی شورای شهر تهران تنها اعلام می کند که شورای پنجم از ایجاد نشاط عمومی شهروندان حمایت می کند و به دنبال بالا بردن روحیه اجتماعی شهروندان است. اما همین چند کلام از وی نشان می دهد که آنها بالا بردن نشاط عمومی را در برگزاری جشن های شبانه می دانند نه در ایجاد امکاناتی که فضا خود نشاط عمومی را برای مردم ایجاد کند.یا رئیس کمیته سلامت شورا توجه به فرهنگ شادی در میان مردم را در ایجاد نوروزگاه ها می داند غافل از اینکه بهار خود نشاز آور است و بعد از تعطیلات نوروز قرار است که فرهنگ نشاط مردم به چه سمتی برود؟خزانه دار شورای شهر تهران نیز اعتقاد دارد که مجموعه مدیریت شهری در ایام نوروز در مقایسه با گذشته با رویکرد جدیدی عمل کرده و فضا و منظر شهر را برای استفاده شهروندان و گردشگرانی که از سراسر کشور به تهران می آیند، متفاوت تر از سال های گذشته کرده است.گویا ایشان فراموش کرده است که برگزاری جنگ های شادی و تورهای تهرانگردی و... از دوره گذشته مدیریت شهری وجود داشت و مردم تهران انتظار داشتند تا در نحوی برگزاری این برنامه ها بازنگری بیشتری انجام شود تا جاذبه بیشتری داشته باشد.عضو کمیسیون برنامه و بودجه شورای شهر تهران نیز بیان کرده که مراسم های آیینی باید به یک فستیوال بزرگ ملی برای شادی شهروندان تبدیل شود.
البته صحبت های مجید فراهانی قابل تامل است از این جهت که مراسم آئینی مانند نوروز، چهارشنبه سوری و حنی ایام محرم و یا ماه رمضان می تواند به یک فستیوال بزرگ فرهنگی تبدیل شود اما زمانی که حرف از فستیوال می شود، تمام تصمیم گیران یا فستیوال های کشورهای غربی مانند برزیل و پرتقال و ... می افتند و به تصور اینکه اسلام به خطر می افتد، با برگزاری این برنامه ها مخالفت می کنند.
بعد از اتمام تعطیلات نوروز تازه زمان رقابت های دروغین برخی از سازمان ها و مناطق شهرداری تهران شروع می شود تا با اعلام آمارهایی که معلوم نیست پایه و اساس آن از کجاست سعی می کنند تا اعلام کنند که جاذبه های تحت مدیریت آنها صنعت گردشگری را در تهران از کُما در آورد. وقتی در همان ابتدای تعطسلات آمار یک میلیون نفر بازدید گردشگر از یکی از مراکز تفریحی شهر تهران آن هم در سه روز داده می شود اما عنوان نمی شود که مبنای شمارش بر چه اساسی بوده است باید انتظار آمار 10 میلیون بازید گردشگر از تهران و جاذبه های آن را نیز داشت!