به گزارش تیتر شهر یکی از داغ ترین نقاط روی زمین، منطقه ای
است در کویر مرکزی ایران و نزدیک به سمنان، که در طول قرن ها هرگز محلی
برای گذر کاروان و عبور انسان نشده و تا جایی که می دانیم هیچ جانوری هم
روی آن زندگی نمی کند. این جا «ریگ جن» است؛ جایی که در طول قرن ها حول و
حوش آن داستان های ترسناک و خوفناکی شکل گرفته است. هر بار که سفر
کویرنوردان به این منطقه ناتمام می ماند یا کسی در آن ناپدید می شود، این
قصه ها دوباره بر سر زبان ها می افتد.
قصه هایی از گذشته مانده که
این جا محلی است نفرین شده؛ جایی که اجنه در آن زندگی می کنند و ارواح پلید
و شیاطین فرمانروایان آن هستند و اجازه ورود، به هیچ جانداری را نمی دهند.
برخی از محلی ها هم می گویند هرکس پا به این بیابان بگذارد، توسط زمین
بلعیده می شود و دیگر باز نمی گردد.
این جا «ریگ جن» است؛ جایی که در طول قرن ها حول و حوش آن داستان های ترسناکی شکل گرفته
«محمد بابایی» که تجربه های زیادی از سفر
به کویر دارد، می گوید: «کویر به خودی خود سرشار از رمز و راز است، چه برسد
به کویری مثل ریگ جن که نامش اتفاقات بی پاسخ بسیاری را به همراه دارد».
ریگ
جن علامت سوال های بسیاری در خود دارد که به اسرارآمیزترین منطقه ایران
شهره شده است. بارها گردشگران و کویرگردان در گل و لجن و نمک این منطقه فرو
رفته اند و خیلی از آن ها دیگر برنگشته اند.
سال های متمادی خبر
فرو رفتن در گل و لجن این بیابان به هیچ مسافری جرئت ورود به این کویر را
نمی داد. کار به جایی رسید که عبور از این کویر، رویای کویرنوردان ایرانی و
غیرایرانی شده بود؛ نداشتن چشمه و چاه از یک طرف و باتلاق های سهمگین نمک و
تپه های ماسه از طرف دیگر، این منطقه را به دفینه گاه موجودات زنده تبدیل
کرده است. البته امروز کویرنوردانی توانسته اند به «ریگ جن» سفر کنند و حتی
کل آن را بپیمایند و برگردند.
«راضیه اکبریان» که سال هایی طولانی
ساکن سمنان بوده، می گوید: «رفتن به این بیابان همیشه برای من جذاب بود،
ولی شنیده هایم در مورد اتفاقات مخوف این منطقه، هرگز اجازه این کار را به
من نداد». وقتی از او میپرسم مثلا چه چیزهایی شنیده است؟ پاسخ می دهد:
«حضور جن ها و صدای صحبت کردن آن ها با یکدیگر، شایع ترین چیزی است که
درباره این منطقه شنیده ام».
دانشمندان درباره اتفاقات رخ داده در
این منطقه که باعث فرورفتن ناگهانی انسان در خاک می شود، دلایلی را عنوان
می کنند و یکی از عوالم آن را باد قوی و پرسرعتی می دانند که در کویر می
وزد و باعث ایجاد کانال های طولانی در این منطقه می شود.
به طور کلی
بادها یکی از مهم ترین پدیده ها در شکل گیری اشکال عجیب و غریب روی زمین
هستند که خودشان دیده نمی شوند و همین هم رمز و رازها و داستان های بسیاری
را درباره شان به وجود آورده است. آن ها یکی از سازنده های اصلی کلوت های
شهداد در کرمان هستند؛ یکی از اعجاب انگیزترین پدیده های طبیعی، سازه های
خاکی معروف به «نبکا» که از زمین سر برآورده اند و طول شان گاهی به 10 متر
می رسد.
بادها در هر منطقه ای از ایران اسمی و عملکردی دارند.
دریانوردان ایرانی از قدیم برای آن ها نام های مختلفی گذاشته اند و ساکنان
کویر هم انواع آن ها را به خوبی می شناسند. شاید «باد شمال» برای
دریانوردان جنوب ایران یادآور توفان و خطر است.
«باد سام» برای
اهالی مناطق خشک و گرم، باد مرگ است. البته باد سام که مرحوم دهخدا آن را
«باد سموم» معنی کرده، در بین بسیاری از مردم ایران شناخته شده است. اهالی
آبادان باد داغی را که از سمت عربستان می وزد، به این نام می شناسند و می
گویند همین باد است که همیشه با خود خاک و شن می آورد. حتی «حمزه اصفهانی»
هم در کتاب «تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء» درباره این باد و گذر آن در
آبادان به سال 234 هجری قمری نوشته است: «باد سموم شدید وزید که مردم مانند
آن ندیده بودند. مدت آن زیاد از 50 روز بود.
آغازش از سوم حزیران
(تقریبا مطابق تیرماه) و انجامش آخر تموز (تقریبا مطابق مردادماه)، این باد
کوفه، بغداد و واسط را فراگرفت و به عبادان رسید و از اواسط به اهواز رفت و
همگی رهگذران و کاروان ها را بکشت و چون به همدان رسید، مزارع را بسوخت و
در صحرای سنجار موصل هر بشر و شجر و دابه را هلاک کرد و بازارهای موصل چند
روز تعطیل شد و راه دهات از شهر منقطع گردید.»
مازندرانی ها هم باد گرمی را که به محصولات کشاورزی شان خسارات فراوان وارد می کند، «باد سام»، «خشکه باد» و «گرم وا» می نامند.
به
طور کلی این باد گرم در ایران بسیار مشهور است؛ از منجیل در گیلان تا زابل
در سیستان و بلوچستان، هر کس درباره این باد داستانی برای تعریف کردن
دارد، اما اهالی شهرها و روستاهای کویر مرکزی، داستان ترسناک تری دارند؛ می
گویند باد سام به هر که بخورد، او را از درون می پوساند. یعنی ظاهرش سالم
می ماند اما اجزای داخلی بدنش، نیست و نابود می شود.