تهران با سابقهی تاریخی پایتختی حدود 250 ساله
تنها شهری در تاریخ ایران است که در بیش از یک نظام حکومتی (دو سلسلهی مختلف
پادشاهی و همچنین نظام جمهوری اسلامی) نقش پایتختی خود را حفظ کرده است. از این
جهت، تهران شهری با بافت تاریخی ارزشمند و بستری برای رویدادهای مختلف تاریخی،
فرهنگی، سیاسی و اجتماعی به حساب میآید که انباشتی از خاطرات را در خود دارد.
بافت تاریخی مرکز شهر تهران و به ویژه سه منطقهی یک، دوازده و بیست شهرداری
تهران، ظرفیت مناسبی برای تعریف برند تهران، جلب گردشگران و تعریف هویت مدنی تهران
به حساب میآید.
با این حال، در چند دهه گذشته، توسعهی برونزای
شهر موجب کم ارزش شدن زمینهای بافت تاریخی و در نتیجه جایگزینی بافت اجتماعی و
جمعیتی محدودههای تاریخی و هویتی شهر تهران به ویژه با مهاجرین شده است. در سالهای
اخیر نیز با تلقی بافت تاریخی به عنوان بافت فرسوده، اقداماتی در جهت نوسازی این
بافتها آغاز شده که عموما با تبدیل تخریب و نوسازی دائمی ناشی از مدرنیته با نگاه
تولید مسکن بیشتر همراه بوده است. در حال حاضر، تراکم جمعیتی بالا، کمبود خدمات و
وجود ابنیه ناپایدار از ویژگیهای این بافت محسوب میگردد. از میان رفتن ساختار
محلات، تخریب ابنیه و آثار تاریخی و همچنین عدم هماهنگی ساخت و سازهای جدید با بافت
تاریخی از دیگر مشکلات موجود در این عرصه است.
کیفیت محیط شهری در بافتهای تاریخی تهران در حال افت
تدریجی است و در نتیجه میتوان شاهد ناکارآمدی پهنههای عملکردی واقع در آن بود.
عملکرد بسیاری از بافتهای تاریخی مرکز شهر تهران از کاربری مسکونی تغییر یافته و
به فعالیتهایی همچون انبارداری تنزل پیدا کرده است. در این بافتها میتوان شاهد
تمرکز شدید فعالیتی و تسلط عبورومرور سواره بود که به مشکلاتی نظیر ازدحام ترافیکی
و آلودگیهای ناشی از آن منجر شده است که بر سیما و منظر شهری این محدودهها نیز
اثر میگذارد. همچنین کانونهای دروازهای و حصارهای تهران قدیم مهجورمانده یا از
بین رفته اند و فقط نامی از آنها باقی مانده است. تا این لحظه، ضوابط هماهنگ و
کارآمدی برای بافتهای تاریخی شهر تهران تهیه نشده و علیرغم تعدد مطالعات در خصوص
این مناطق، همچنان ارزیابیهای انجام شده نشان میدهد بسیاری از فضاهای موجود در
بافت تاریخی از جهت معیارهای کالبدی، کارکردی و اجتماعی با آسیب مواجهند. استفاده
از مصالح یا رنگهای ناسازگار با بافت تاریخی و هویتی شهر تهران در ساختوسازها و
توسعههای جدید از نمودهای این بیبرنامهگی است.
شهر تهران، کلانشهر گسترده و بزرگی است که عرصهی
وسیعی از اراضی جنوب رشتهکوه البرز را دربرگرفته است. مقیاس بزرگ شهر تهران موجب
اتکای زندگی شهری به اتومبیل شده است. زیرا از یک سو، شاهد ناکافی بودن زیرساختهای
حمل و نقل عمومی و کیفیت آنها هستیم و از سوی دیگر، با از میان رفتن نقش و کارکرد محلات
شهر، امکان تأمین نیازهای روزمره و هفتگی در محله سلب شده و در نتیجه سهم حمل و
نقل پیاده و دوچرخه در سفرهای درونشهری کاهش یافته است. در حال حاضر، رفت و
آمدهای روزمره نظیر مراجعه به محل کار، خرید مایحتاج زندگی و مراجعه به فضاهای
فراغتی در بسیاری از خانوارها از طریق اتومبیل صورت میگیرد. بسیاری از ساکنان
تهران برای مراجعه به محل کار خود از خودروها تکسرنشین استفاده میکنند. رویکرد
مدیریت شهری نیز، به جای آنکه معطوف مدیریت تقاضای سفر باشد، معطوف توسعهی شبکهی
معابر، احداث تونل، پل و اتوبانهای جدید، دو طبقه کردن بزرگراههای موجود و تسریع
کردن حرکت اتومبیلها در خیابانها بوده است. این در حالی است که در بسیاری از
شهرهای توسعه یافته، سالهاست که اولویت حرکتی با پیاده، دوچرخه و مدهای مختلف حمل
ونقل عمومی است و زیرساختهای مورد نیاز برای این منظور تهیه میشود. تبدیل کردن
خیابانها به بزرگراهها، نه تنها مشکل ترافیک را حل نخواهد کرد، بلکه از بار
اجتماعی و خاطره جمعی موجود در فضاهای عمومی نیز میکاهد. به هر حال، سیاستهای
کنونی حمل و نقل و دسترسی در شهر تهران به ترافیک و در نتیجه آلودگی هوا و آلودگی
صوتی منجر شده است.
عامل دیگری که موجب آلودگی هوا در شهر تهران میشود،
وجود صنایع و مشاغل نامتجانس است. این صنایع و مشاغل که به ویژه در دروازهها و
مبادی ورودی شهر تهران مستقر شدهاند، بسیاری از الزامات و استانداردهای زیست
محیطی را حفظ نمیکنند. شهرداری تهران و به ویژه سازمان صنایع و مشاغل در سالهای
اخیر تلاش گستردهای برای جابهجایی صنایع و مشاغل نامتجانس داشته است. با این
حال، این موضوع به سیاستگذاری بلندمدت و ویژهای نیاز دارد تا با اختصاص بودجهی
کافی بتواند به تأمین منافع پایدار بلندمدت برای شهر و به ویژه رفع آلودگی محیطی
کمک کند.
اقسام دیگری از آلودگی نیز همچون آلودگی خاک ناشی از
فاضلابها و پسماندهای شهری و آلودگی نوری در تهران مشهود است. خلاصه اینکه مجموعهی
این عوامل، چهرهی شهر را نازیبا میسازند. اگر شهری از حداکثر هارمونی در جدارهها
و نماها بهرهمند باشد، و یا فیالمثل عناصر نشانهای زیبایی را در بر داشته باشد،
اما به خاطر آلودگی هوا امکان رویت این زیباییها وجود نداشته باشد، ادارک زیبایی
شهر میسر نخواهد بود (چنان که گاه حتی نشانهی شاخص و بسیار بزرگی همچون برج میلاد
در اثر آلودگی هوا به راحتی قابل رویت نیست!). رنگ آسمان شهر یکی از عناصر مهم
منظرین است که در شهر تهران در بسیاری از ایام سال آبی آسمانی نیست. با این توضیح،
یکی از عوامل مهم در ادراک شهری زیبا، رفع آلودگیهای محیطی است که شهر را برای
نسل کنونی و همچنین نسلهای آینده، زیستپذیرتر میسازد.