مقدمه
وضعیت زیبایی هر شهر، متأثر از ویژگیها و عوامل مختلفی تعریف میشود. در این مقاله، به تحلیل وضع موجود زیبایی شهر تهران پرداخته میشود. تحلیل وضعیت یک شهر، با روشهای مختلفی امکانپذیر است. در اینجا، روشی ویژه برای تحلیل عوامل مؤثر بر زیبایی شهر تهران مورد استفاده قرار گرفته است. روش DPSIR متدی است که کمک میکند بتوانیم چگونگی اثرگذاری و اثرپذیری عوامل مختلف زیباییشناسی شهر تهران را تحلیل کنیم. در ادامه، با کاربست این روش، تلاش میشود توضیح داده شود که وضعیت زیبایی شهر تهران از چه عواملی متأثر است و چه راهبردها و سیاستهایی میتواند به زیباتر شدن این شهر کمک کند.
روششناسی
به طور كلي يك ارزيابي جامع باید در قالب يك مدل مفهومي ارائه شود تا اطلاعات گرد آوري شده قابليت پاسخگوي به پرسشهاي مطرح شده را داشته باشد. در بين روشها و مدل هاي موجود در اين زمينه مدل DPSIR را ميتوان يكي از جامعترين روشها دانست. اين مدل توسط UNEP (برنامه محیط زیست سازمان ملل) پيشنهاد و در ارزيابيهاي آژانس محيط زيست اروپا به كار گرفته ميشود. در اين مدل ضمنن دستهبندي اطلاعات اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي، روابط علي و معلولي بين آنها شناسايي و ارائه ميگردد. مدل DPSIR از مخففف پنج كلمه نيرويهاي محركه (Driving forces)، فشارها (Pressures)، وضعيت (State)، اثرات (Impact) و پاسخها (Responses) تشكيل شده است كه به ترتيب زنجيره علت و معلول را بيان ميكند.
این مدل به صورت ریشهای و از دیدگاه كاربردی علت و معلول یك پدیده را شناسایی می كند و قابلیت پاسخگویی به سوالات اساسی زیر را داراست:
· چرا و چگونه این پدیده رخ داده است؟
· وضعیت در حال حاضر چگونه است؟
· اثرات این پدیده چه میباشد؟
· چه اقدامات و سیاست های در مقابله با آن صورت گرفته است؟
· چه اقدامات و سیاست های لازم است كه باید صورت گیرد؟
اگر چه اين مدل به طور گسترده در ارزيابيهاي زيست محيطي به كار گرفته مي شود ولي به نظر ميرسد قابليت بسيار بالايي در بررسي پديده هاي شهری نیز داشته باشد. مدل معرفي شده اين قابليت را دارد تا ابزاري جهت تصميمسازي و تدوين برنامهها باشد. در حقيقت اين روش از علل به وجود آورنده پديده تا اقدامات و سياستهاي اتخاذ شده و حتي مورد نياز را شناسايي و بررسي ميكند نكته اي كه جهت برنامه ريزي و تدوين استراتژي مقابله و انطباق با پديده بسيار ضروري است. شکل زیر، نمونهای از کاربست این مدل را در تحلیل اثرات تغییرات اقلیمی و چگونگی ارتباط بین هر یک از زنجیره های این مدل نشان میدهد.
شکل شماره 1- نمونهای از کاربست روش DPSIR در مطالعات جهانی برای تحلیل زنجیرهی اثرگذاری تغییرات اقیلمی
http://climatology.ir/wp-content/uploads/2014/08/pssrCh07Sec02Fig013.png
نکتهی شایان ذکر این است که گاه ممکن است عوامل مختلف به صورت خطی برهم نگذارند. به عبارت دیگر، ممکن است اثر عوامل مختلف بر یکدیگر به صورت شبکهای باشد. در این حالت، این مدل با ساده کردن مفهوم، به درک بهتر آن اقدام میکند، هر چند که ممکن است گویای همهی جزئیات نباشد.
تحلیل عوامل مؤثر بر زیبایی شهر تهران
موقعیت ملی تهران، مهاجرت و آثار آن
شهر تهران، متأثر از تحولات جمعیتی کشور تغییرات زیادی را تجربه کرده است. با توجه به مرکزیت سیاسی و اداری و این شهر و از آنجا که در مقیاس ملی پدیدهی نخست شهری تا حد زیادی وجود دارد، جریان جذب جمعیت از سطح کشور به سوی کلانشهرها و به ویژه منطقهی شهری تهران کاملا محسوس است. به ویژه از زمان اصلاحات اراضی در اوایل دههی چهل تا کنون، رشد شهر تهران با مهاجرت گستردهی جمعیت روستایی و ساکنان شهرهای کوچک به پایتخت روندی شتابان داشته است. این رشد تنها به محدودهی شهر تهران محدود نمیشود و اتفاقا بیشترین اثر خود را بر حومههای شهر تهران و شهرهای دیگر اقماری موجود در مجموعه شهری تهران میگذارد. بر اساس گفتههای مسئولان، نرخ رشد جمعیت در مجموعه شهری تهران 8/4 درصد در سال است که میتوان آن را نوعی انفجار جمعیتی تلقی کرد.
این رشد جمعیتی میبایست از طریق برنامههایی در مقیاس ملی، همچون برنامهی آمایش سرزمین هدایت میشد، حال آن که فقدان چنین عزمی موجب جریان وسیع مهاجرت، به ویژه مهاجرت جوانان جویای کار به پایتخت شده است. به عبارت دیگر، اثرات سیاستهای ملی و مشکلات شهرهای دیگر کشور، در بازار کار و سکونت پایتخت ملموس است. یکی از آثار این پدیده، بالا رفتن تقاضای مسکن در شهر تهران و منطقهی پیرامونی است. تقاضای مسکن موجب بالارفتن قیمت آن و شکل گیری رانت زمین شده است. نگاه کالایی به مسکن، گرایش جدی بازار به ساخت و ساز را موجب شده و از آنجا که عملیات ساخت و ساز مسکن، رونق صنایع جانبی زیادی را نیز به همراه دارد و از نرخ بیکاری نیز میکاهد، دولتها را نیز با خود همراه کرده است. سرمایهگذاری در بخش مسکن، نوعی سرمایهگذاری امن تلقی میشود که علاوه بر انبوهسازان، حتی سبدهای خرد سرمایهی خانوارهای متوسط را نیز به خود جذب کرده است.
جریان دائمی ساخت و ساز و رانت زمین، از یک سو موجب افزایش تراکم ساختمانی در شهر تهران شده و از سوی دیگر، زمینهای حریم تهران را به زیر ساختمانسازی برده است. بنابراین، از یک سو شاهد گرایش به تخریب و نوسازی دائمی در شهر وجود دارد و عمر بناهای مسکونی کاهش یافتهاند و از سوی دیگر، محیط طبیعی و مناظر اطرف شهر تهران، مورد دستاندازی سازندگان قرار گرفتهاند. تخریب باغات درون شهری و از بین رفتن اراضی زراعی نیز از دیگر آثار این گرایش قدرتمند بازار است.
مجموعه این عوامل باعث شده که بخشهای مختلف شهر به شکل کارگاههای ساختمانی درآیند؛ معابر همواره در معرض تخریب باشند؛ با بالارفتن تراکم ساختمانی، تراکم جمعیتی نیز به تدریج افزایش یابد و در نتیجه سطح سرانهی کاربریهای مختلف خدماتی کاهش یابد. همچنین بستر طبیعی شهر و به ویژه محور کوهسار و همچنین حریم رودخانهها نیز به زیر ساخت و ساز روند.
اثر دیگر مهاجرت گسترده به شهر تهران، کم بودن سابقهی شهرنشینی ساکنان این شهر است. روستاییان شهرنشین، هنوز به حقوق و تکالیف شهروندی آشنا نیستد و در نتیجه شهر تهران نه از آداب جامعهی روستایی و نه هنجارهای جامعهی شهری تبعیت نمیکند. یکی از اثرات این وضعیت، پایین بودن سواد و سلیقهی بصری ساکنان برای ساخت و سازهای شهری است. به عبارت دیگر، ساخت و سازهای دائمی توسط کسانی انجام میشود که کمتر دغدغهی هماهنگی و هارمونی ابنیه با یکدیگر و زیبایی فضای شهری را دارا هستند. سطح پایین سواد بصری را حتی میتوان در میان برخی از مدیران زیباسازی شهری نیز مشاهده کرد. روی دادهایی نظیر شکل نامناسب بناهای ساختمانی، مشارکت پایین شهرنشینان در حفظ فضاهای شهری و اقدامات نازیبای برخی از مدیران شهری در زیباسازی فضا همچون تصاویر و نقاشیهای دیواری غیر فاخر (که عموما نوعی نوستالژی روستا را در خود دارند) از نتایج این وضعیت اجتماعی است. البته این پدیده ابعاد فرهنگی و اجتماعی گستردهتری دارد که در هر نوع تعامل میان ساکنان تهران قابل بررسی است، اما در اینجا مجال پرداختن بیشتر به آن وجود ندارد. آنچه از نتایج سنجش نگرش شهروندان از طریق پرسشنامهی تصویری تحصیل شد نیز مؤید همین نکته است که گرایش بسیاری از پرسششوندگان به سوی مدهای نازیبا در طراحی فضاست.
طرفه اینکه بخش مهمی از مسائل زیبایی شهر تهران، خارج از اختیارات شهرداری است و اساسا باید برای آنها راه حلهایی در مقیاس ملی جست. در این میان از سیاستهای قابل طرح میتوان به آموزش مدیران شهری و شهروندان و برنامهریزی فرهنگی برای تعریف مدهای زیبا در طراحی فضا اشاره کرد. از دیگر سیاستهای ضروری در این حوزه، جلوگیری از تخریب بیشتر بستر طبیعی شهر تهران تحت تأثیر بازار پررونق ساخت مسکن است. شهرداری به خصوص باید مانع از ساخت و ساز بیشتر در محور کوهسار، اراضی غربی تهران (منطقه 22) و تخریب مواهب طبیعی در شرق (همچون پارک ملی سرخهحصار و پارک ملی خجیر) و جنوب تهران (همچون کوه بیبی شهربانو) شود. التزام به کاربریها و تراکم طرحهای توسعه شهری مصوب و رعایت ضوابط پهنههای بلندمرتبهسازی از دیگر سیاستهای مورد نیاز در این ارتباط است.