کد خبر: ۲۵۸۸۴
تاریخ انتشار: ۲۷ : ۱۴ - ۲۴ بهمن ۱۳۹۵
کله‌شان را زیر پلاستیک چپانده‌اند و سیگار بهمن و زر دود می‌کنند؛ معتادهای اتوبان همت که انگار جزئی از اتوبان شده‌اند مثل شمشادها، مثل گاردریل و ...
درست وسط اتوبان همت، کجایش فرقی نمی‌کند، همان وقتی که در ترافیک بی‌پایان اتوبان همت گیر کرده‌اید، اگر در لاین تندرو باشید آنها را می‌بینید.

به گزارش تیترشهر : روزنامه شرق نوشت: حالا حضورشان از پیش بیشتر به نظر می‌رسد. شمشادهای وسط بلوار اتوبان همت چیده شده و آنها زندگی‌شان را با رانندگانن لاین تندرو قسمت می‌کنند. گُله‌به‌گُله نشسته‌اند.

کله‌شان را زیر پلاستیک چپانده‌اند و سیگار بهمن و زر دود می‌کنند؛ معتادهای اتوبان همت که انگار جزئی از اتوبان شده‌اند مثل شمشادها، مثل گاردریل و... . راننده‌ها بی‌خیال از کنارشان رد می‌شوند، گاهی مزه‌ای هم می‌پرانند و می‌روند. اما تجربه زیسته آنها دیگر با بلندترین اتوبان شهری عجین شده.

آنها بی‌خیال ماشین‌ها دوا می‌زنند و نشئه می‌شوند یا خماری می‌کشند، راننده‌ها هم بی‌خیالِ پایپ‌های توی دست‌ آنها، ترافیک کش‌دار همت را رد می‌کنند. یک مددکار که سال‌هاست در این حوزه کار کرده پیشنهاد داده یک بعدازظهر میهمان کارتن‌خواب‌های اتوبان همت باشیم.

 بی‌دعوت قرار گذاشته‌ایم، مطمئن نیستیم اصلا اجازه عکاسی می‌دهند یا نه، به فکرمان هم نمی‌رسد با پریدن از روی نرده‌ها هم‌کاسه می‌شویم، غذا می‌خوریم و حرف می‌زنیم؛ از بسم‌الله افغانستانی تا امیر دنیرو، خوش‌تیپ بلوار همت، با خنده‌های گَل‌و‌گشاد قبولمان می‌کنند، توی دوربین عکاس، وقت شیشه‌کشیدن ژست می‌گیرند و ما مات و مبهوت به حرف‌های آدم‌هایی گوش می‌دهیم که این زندگی را دوست دارند.  از خروجی کردستان گشت‌زنی را شروع می‌کنیم، سپیده اول از نرده‌ها می‌پرد و بهشان نزدیک می‌‌شود؛ از صورتشان معلوم است ایرانی نیستند.

سپیده علیزاده، روان‌شناس و مدیر مؤسسه مددکاری نورسپید هدایت که نشانی آنها را به ما داده، جلوتر می‌رود و خیلی گرم و بی‌خیال سلام می‌کند، بعد می‌گوید قرار است درباره زندگی‌شان بنویسیم و تحقیق کنیم، می‌گویند بفرمایید. دو تا پیت حلبی می‌گذارند زیر پایمان، می‌نشینیم و چرتشان می‌پرد؛ بسم‌الله و سلیم، ٢٥ و ٢٧‌ساله. از افغانستان آمده بودند برای کار. ١٠ سال پیش، تا پنج سال پیش همه‌چیز خوب پیش می‌رفته، اما معتاد می‌شوند؛ بسم‌الله می‌گوید: «ما آمدیم اینجا کار کنیم اما زمین‌گیر شدیم. از هرات تا اینجا همه‌اش بدبختی بود...» سلیم اما بی‌خیال چرت می‌زند، سرش پایین است و خجالت‌زده، بسم‌الله اما کاغذ فویل را که رویش هروئین آمده است، با ژست جلویمان می‌گیرد، زیر کاغذ فندک می‌کشد، دوای سیاه‌شده آب می‌شود و روی کاغذ می‌دود و بسم‌الله به جان می‌کِشد. سلیم اما پایپ را این دست و آن دست می‌کند، معذب است و خجالت‌زده. می‌پرسم زن دارید؟ بسم‌الله می‌گوید: «ها. من دارم. سلیم نه. زندگانی هرات است. اینجا تنهایم...». حالا شب‌ها همین‌جا هستند، موادشان هم تأمین می‌شود.

کسی با ماشین می‌آید و دوا را تأمین می‌کند. همه‌چیز می‌کشند، هرچه که باشد. سلیم خجالتش کم شده، پایپ را جلوی دهانش می‌گیرد، زیرش را روشن می‌کند و به جان می‌کشد، داخل لوله پر از دود می‌شود، دود توی لوله می‌چرخد، سلیم به جان می‌کشد و در چشمان ما فوت می‌کند و همه‌چیز محو می‌شود... .  کمی جلوتر گروه دیگری نشسته‌اند، یک گروه سه‌نفره. نان و پنیر می‌خورند و دوا می‌زنند. سلام می‌کنیم و چهارزانو کنارشان می‌نشینیم. یکی‌شان ریش پرپشتي دارد و نگاهي نافذ، اسمش امیر است، لقبش هم دنیرو. امیر دنیرو همین الان، با همین هیبت و لباس‌های کثیف هنوز زیباست و سرپا. لقمه‌ای نان و پنیر برمی‌دارم و دیگر همسفره می‌شویم و رفیق. 

 هر کدامشان بالای هفت سال است کارتن‌خواب هستند. اینجا همه ضایعات جمع می‌کنند و می‌فروشند، پیت حلبی و پلاستیک و آشغال از زباله‌ها جدا می‌کنند، به اندازه‌ای که خرج موادشان دربیاید. اسم یکی دیگرشان مظفر است، ٤٢‌ساله با اورکتی ارتشی و هیکلی لاغر؛ بی‌خیال جمع شیشه می‌کشد، بعد شروع به حرف‌زدن می‌کند و می‌گوید: «معتاد که می‌شی، اولش که کارتن‌خوابی نیس. اما یواش‌یواش شوما خودتم تو خونه معذبی. نمی‌شه که مثلا آبجیت تو اتاق بغلی باشه شوما تو اتاقت تَل بزنی یا دوا بزنی. اولش یه شب می‌زنی بیرون، بعد یکی، دو روز، که لباسات بی‌ریخت شد دیگه نمی‌ری. اصلا قاعده است». می‌پرسم: «هیچ‌وقت دروازه‌غار نبودید؟» می‌گوید: «نع. ما بچه‌های اینوریم، خونه زندگیامون اینورا بوده، همین‌جا هم هستیم...» دوباره می‌پرسم: «خب چرا نمی‌رید گرمخونه؟» می‌گوید: «گرمخونه چیه؟ هااااا شلتر رو می‌گی؟ شلتر دوره، خاوران تا اینجا کلی راهه. بعدم سخته، اینجا بهتره. رفیقام اینجان. دوا هم که می‌رسه، ساقی پره این اطراف...» کجا می‌خوابید؟ این را که می‌پرسم هر سه نفرشان نگاهم می‌کنند و می‌گویند: «ما که نمی‌خوابیم. شیشه که بزنی خواب نداری...» بعد نوبت امیردنیروست، سرش را بالا می‌آورد و به عکاس می‌گوید: «ببین یه جوری عکس بگیر صورتامون معلوم نباشه. از منم اصن عکس نگیر...». سپیده علیزاده می‌پرسد: چرا به ما اعتماد کردید و دنیرو می‌گوید: «خب شما خاکی هستید. نون و پنیر خوردید بی‌ادا و اطوار... رفیق شدیم دیگه..» امیر دنیرو ٣٨ ساله است و حالا ١٠ سال است کارتن‌خواب است، پیش از اینها ساکن ولنجک بوده و برای خودش برو بیایی داشته. می‌گوید: «من الکل زیاد مصرف می‌کردم. تریاک کشیدم که الکل رو بذارم کنار، بعد شیشه و بعدم تموم. مامان و بابام توی تصادف مردن و من حالم ریخت به هم. کلی هم پول مونده بود برام، آن‌قدر که فکر نمی‌کردم تموم شه. اما راستشو بخوای تموم شد. دیگه سراغ بقیه نرفتم. زن و بچه رو گذاشتم و زدم بیرون. الان یه دختر ١٣ ساله دارم...» می‌پرسم دلت برای زنت تنگ نمی‌شه؟ می‌گوید: «من دو تا چیز رو هیچ‌وخت نفهمیدم، یکی سیری، یکی هم عشق...». می‌گویم: «یعنی عاشق دخترت هم نیستی؟» آرام می‌گوید: «اون فرق می‌کنه...» سپیده می‌پرسد که امیر چقدر درس خوانده و او می‌گوید فارغ‌التحصیل داروسازی است. نمی‌دانم باید باور کنم یا نه... می‌گویم: ترک نمی‌کنی؟ می‌خندد و می‌گوید: «اولا که ترک‌کردن انگیزه می‌خواد، بعدم ترک کنم که چی بشه؟ شما اینجا که هستی فکرت فقط غذاست و مواد. همین‌قدم پول بسه. دیگه دغدغه نداری. ببین اعتیاد اون‌قدرا هم که فک می‌کنی بد نیست. من نمی‌دونم چرا هی میگن مواد بده. خیلی هم خوبه...». با امیر دنیرو می‌رویم سراغ یک گروه دیگر. یک گروه که بینشان یک زن جوان هم هست.

یکی از مردها تا دوربین و عکاس را می‌بیند فرار می‌کند. زن رویش را برمی‌گرداند و می‌گوید: «امیر بگو برن. اگه نمیرن من پاشم برم...». جلو می‌روم و می‌گویم بگذار کمی با هم حرف بزنیم. انگار همه ژست‌هایش یادش می‌رود. می‌گوید بنشینم. اسمش مهری است. ٢٨ ساله، سه سال است کارتن‌خوابی می‌کند. می‌گوید: «رفیقم معتاد بود، منم کشیدم. الان هفت‌ساله معتادم، اما سه‌ساله زدم بیرون». مهری می‌گوید مادرش نمی‌داند که خیابان‌خواب شده، می‌گوید: «نمی‌دونه دیگه. فک می‌کنه با دوستام خونه گرفتم اونجام. قهریم با هم آخه. هروقت دلم تنگ بشه میرم از دور تماشاش می‌کنم و میام». می‌گویم غذا و مواد از کجا تأمین می‌کنی؟ پکی محکم به سیگار می‌زند و می‌گوید: «بچه‌ها که غذا میارن. مواد هم هست. با ماشین میارن می‌خریم. یک بسته برای مصرف صبح تا شب ١٥ تومن». امیر دنیرو می‌گوید الان مینا می‌رسد. مینا که می‌گوید، انگار از همه قشنگ‌تر است. بعد می‌گوید: «اگه بتونید باهاش حرف بزنید کلی خوبه. یه ابهتی داره این دختر که حد نداره...».

نشسته‌اند روبه‌روی برج‌های ونک‌پارک، توی شمشادهایی که بریده شده تا کارتن‌خواب‌ها استتار نشوند، حالا استتار نیستند، مواد می‌کشند. مهری دود شیشه را به حلق می‌کشد، کودکی توی ماشین پژویی که از بزرگراه می‌گذرد دستانش را چسبانده به پنجره و نگاهشان می‌کند. بعد امیر دنیرو زبانش را که برای بچه درمی‌آورد، بچه انگار که جن دیده باشد کله‌اش را زیر صندلی پنهان می‌کند. از مهری می‌پرسم خرجش را از کجا درمی‌آورد. چیزی می‌گوید که مؤدبانه‌اش می‌شود پدرسوختگی... می‌پرسم تن‌فروشی هم می‌کند و او می‌گوید: «اوایل خیلی. الان نه. به هواش میرم قرار میذارم، بعد پول رو پیش‌پیش می‌گیرم و در میرم، اینام (به مردهای دورش اشاره می‌کند) هوام رو دارن. توی یک ظرف پلاستیکی ماکارونی دارد. درش را باز می‌کند و شروع به خوردن می‌کند. می‌گویم ترک نمی‌کنی؟ می‌خندد... توی کیفش پر است از سالنامه. می‌پرسم اینها چیست؟ با دهن پر می‌گوید که دفتر خاطراتش است و می‌نویسد. یکی را باز می‌کنم و می‌خوانم: «خسته‌ام، زندگی خسته‌کننده، آدم‌ها خسته‌کننده، هوا بوی گند می‌دهد، خمارم، جانم درد می‌کند، از دست پلیس‌ها فرار کرده‌ام. دوباره بند کرده‌اند به جمع‌آوری، مثل آشغال‌ها جمعمان می‌کنند، بعد طرح تمام می‌شود، دوباره پرتمان می‌کنند وسط شهر... درد دارم، گرسنه‌ام و دلتنگ. حس دلتنگی احمقانه... خسته‌ام، لعنتی‌ها خسته‌ام... . سیگار، سیگار بوی گند ادرار شب‌مانده. دلم می‌خواست همین الان تمام می‌شد. چی؟ نمی‌دانم...». مهری شماره‌ام را می‌گیرد، می‌گیرد برای روز مبادا، برای وقت ترک‌کردن، توی همان دفتر خاطراتش با یک مداد ابرو شماره‌ام را یادداشت می‌کند، هردویمان مطمئنیم که زنگ نمی‌زند... .

دختری قدبلند از روبه‌رو می‌آید، مانتوی سدری‌رنگی به تن دارد و روسری‌اش را پشت گردنش گره زده. صورتش‌ تروتمیز است و بینی عمل‌کرده‌اي دارد. هنوز صورتش به‌هم نریخته و همان میناست. مینای قشنگ و باجذبه. امیر دنیرو می‌گوید: «مینا اینا رفیقامن. می‌خوان باهات صحبت کنن». مینا وراندازمان می‌کند، دست می‌دهیم و می‌گوید: «دوا آوردن. برم بگیرم و بیام...». می‌رود به سمت ماشینی آن‌طرف اتوبان. باید منتظرش بمانیم... کنار لاین تندرو، میان ترافیک با امیر دنیرو قدم می‌زنیم تا برایمان تعریف کند: «شیشه‌رو برعکس کنی میشه حشیش. واسه همین اسمش رو گذاشتن شیشه. چون همه‌چیش برعکسه. با حشیش به کره‌خوری می‌افتی، با شیشه هیچی نمی‌خوری. حشیش خواب میاره، شیشه بی‌خواب می‌کنه. شیشه برای ما بهتره، چون از خواب بی‌نیازمون می‌کنه. من اصلا یادم نمیاد آخرین‌باری که خوابیدم کی بوده...». از امیر دنیرو می‌پرسم اگر دکترلازم بشوند چه می‌کنند و او می‌گوید: «ما اصلا مریض نمی‌شیم. تا وقتی تو خونت مورفین داری، مریض نمیشی. واسه همینه که وقتی ترک می‌کنند سرما خورده‌‌ان، چون سرماخوردگی تو تنشون بوده و نشون نمی‌داده خودش رو...». بعد می‌گوید: «می‌دونی چیه؟ من خیلی خوردن برام مهمه. صبح رفتم دو کیلو دانمارکی خریدم خوردم، ظهرم با بچه‌ها مرغ زدیم. بازم گشنمه. من اگر پول داشته باشم که باهاش بتونم یا غذا بخرم یا دوا، قطعا غذا می‌خرم...». امیر دنیرو ضایعات هم جمع نمی‌کند، این کارها به کلاسش نمی‌خورد، سیگاری می‌گیراند و می‌گوید: «شما معتاد باشی مغزت واسه پول‌درآوردن قد احتیاجت راه می‌افته. من یه‌بار ترک کرده بودم، از خونه بابابزرگم زدم بیرون، روم نمی‌شد برم از نونوایی یه دونه نون مفتی بگیرم، اما مواد که بزنی مغزت جور دیگه‌ای فرمان میده...». کنار ایستگاه اتوبوس اتوبان همت، نرسیده به شیخ‌بهایی، کنار اتوبان تپه پردارودرختی است، منتظریم مینا بیاید تا حرف بزنیم، امیر از تپه بالا می‌رود و چنددقیقه بعد با یک بسته هروئین می‌آید پایین. پلاستیک هروئین را باز می‌کند، رنگش قهوه‌ای است و خیس، مثل یک تکه گل. ما می‌پرسیم چرا خیس است و او می‌گوید: «واسه اینکه سنگین‌تر بشه. کلاه‌ورداریه دیگه...». می‌پرسم مینا نمياد؟ امیر می‌گوید: «گمون نکنم دیگه. فک کنم پیچید...». از امیر می‌پرسم دلت برای دخترت تنگ نشده؟ می‌گوید: «ببین چندوقت‌پیشا زنگ زدم خونه، گوشی رو برداشت، من هیچی نگفتم، هی گفت الو، من جواب ندادم، بعد گفت بابا... گفتم از کجا فهمیدی منم؟ گفت منتظر بودم زنگ بزنی...، اما با همه اینا من راحت‌ترم اینجا. آخرش هم همین‌جا می‌میرم و چالم می‌کنن. عوضش دغدغه ندارم. با دغدغه نمیشه زندگی کرد. خرین شماها بابا...».

منبع:عصرایران
نام:
ایمیل:
* نظر:
(اخبار خودرو)
مشخصات 6 ماشین بین 100 تا 250 میلیون

مشخصات 6 ماشین بین 100 تا 250 میلیون

نگاهی به ویژگی‌های شش محصول مختلف و مهیج بازار هاچ‌بک کراس‌های ایران در بخش میانی که در بازه قیمتی ۱۰۰ تا ۲۵۰ میلیون تومان قیمت دارند و اغلب‌شان آپشن‌های معمول یک خودرو مدرن را به شما می‌دهند.
جادوی مهندسی وزن در ابرخودروی تواتارا

جادوی مهندسی وزن در ابرخودروی تواتارا

محصولی که به رغم قدرت و بازده بالا، تنها 1274 کیلوگرم وزن دارد و جالب آنکه ضریب درگ بدنه آن فقط 0.279 است. عدد مذکور همچنین اشاره مستقیم به موفقیت مهندسان اس اس سی نورث آمریکا در طراحی ائروداینامیک بدنه این محصول دارد.
معرفی 15 خودروی جان سخت

معرفی 15 خودروی جان سخت

از آنجایی که کمتر شاهد شرایط سخت و دشوار هستیم خودروهای جا‌ن‌سخت و مقاوم نیز نسبت به خودروهای معمولی کمتر ساخته می‌شوند. در این بین باز هم خودروهایی وجود دارند که در شرایط سخت‌ و دشوار خم به ابرو نمی‌آورند و به قول معروف برای آخرالزمان ساخته شده‌اند. از آنجایی که مشاهده این خودروها و بررسی اطلاعات فنی آنها خالی از لطف نیست در ادامه با هم به خودروهایی که برای آخرالزمان ساخته شده‌اند نگاهی خواهیم داشت.
تولید جگوار متوقف شد

تولید جگوار متوقف شد

کمبود باتری ال جی، تولید خودروهای برقی جگوار را متوقف کرد.برای سومین‌بار در چهار سال اخیر، ناتوانی ال‌جی در تأمین باتری مورد نیاز خودروسازان مشکل‌ساز شده است. باتری‌های لیتیوم مورد نیاز جگوار برای مدل آی‌پیس توسط کارخانه ال‌جی در لهستان تأمین می‌شود.
جدیدترین قیمت خودروهای وارداتی

جدیدترین قیمت خودروهای وارداتی

برخلاف خودروهای داخلی که در هفته اخیر و تا به امروز شاهد افزایش چشمگیر قیمت آنان بوده ایم، بازار خودروهای وارداتی دوران آرامی را سپری می کنند و با مروری بر جدیدترین قیمت خودروهای وارداتی در 13 آبان ماه، می توانیم به ثبات قیمت آنان در بازار برسیم و نسبت به هفته گذشته تغییری در قیمت آنان احساس نشده است.
(سلامت)
عامل کشندگی ویروس کرونا

عامل کشندگی ویروس کرونا

عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، با اشاره به اوج گیری مجدد کرونا، گفت: این ویروس از چنگ آنتی بادی هم جان سالم به در می برد.
آمار ریزش بیمه شدگان در پی شیوع کرونا

آمار ریزش بیمه شدگان در پی شیوع کرونا

معاون بیمه ای سازمان تامین اجتماعی درباره ریزش تعداد بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی در ماه های اخیر به علت تعطیلی های برخی مشاغل بدنبال شیوع بیماری کرونا اظهار کرد: کاهش افراد تحت پوشش، خیلی نگران کننده نیست. طبق پیش بینی ها، کاهشی که در خرداد ماه داشتیم حدود ۱۰۰ هزار نفر بود.
تاثیر داروی روماتیسم در مقابله با کرونا

تاثیر داروی روماتیسم در مقابله با کرونا

محققان در مطالعه ای کوچک دریافتند داروی تقویت کننده سیستم ایمنی بدن مورداستفاده برای بیماران مبتلا به روماتیسم مفصلی برای بهبود بیماران مبتلا به کووید۱۹ بستری در بیمارستان امیدبخش بوده است.
(متریال)
دکوراسیون داخلی به سبک اسپانیایی

دکوراسیون داخلی به سبک اسپانیایی

سبک اسپانیایی در هسته خود، همزمان زمینی، خودمانی و با شکوه است. خاکی ترین مواد طبیعی با رنگ های غنی و گرم همراه می شوند؛ تا فضایی اصیل و دنج در بزرگترین خانه ها ایجاد کنند. سبک اسپانیایی بر رابطه بین دنیای طبیعی و جهان انسان تأکید دارد و ادغام زیبایی هر دو. آراستن سقف های سفالی سرزنده با طاقی های گچی. طاقی سقف با تیرک های تیره روستایی تنظیم می شوند. همچنین سرمای بیرون به سبب صمیمی بودن این سبک، گرم می شود.
هویتی که خاکسترشد

هویتی که خاکسترشد

هفته ای که گذشت برای جامعه فرهنگ و معماری بی نهایت دشوار بود. آتش سوزی موزه ملی برزیل، مرکز فرهنگ و هنر 200 ساله ای که روز دوشنبه هفته گذشته در آتش سوخت، نه تنها مصنوعات تاریخی ارزشمند را نابود کرد،
مدرسه یا دهکده: مساله این است

مدرسه یا دهکده: مساله این است

طراحی ساختمان پیش دبستانی سن خوزه به دلیل برخی تفاوت های عمده نسبت به سایر ساختمان های آموزشی، مختص به کودکان بین 4 الی 6 سال بوده و از کالبد و شکل منحصربه فردی بهره می برد.
تاثیر استفاده از لوگو شرکت در طراحی داخلی فضای اداری

تاثیر استفاده از لوگو شرکت در طراحی داخلی فضای اداری

سبک های طراحی داخلی جدید و خلاقانه متنوعی ظهور کرده و طراحی منازل را دستخوش تغییر و تحول می کنند و اما دفاتر، شرکت ها و فضاهای اداری نیز از این تغییرات بی بهره نمانده اند؛ تغییراتی که صد البته مثبت و کاربردی هستند و بر اساس روانشناسی محیط کاری بدست آمده اند.
(ورزشی)
حمله تند آذری به محمود فکری

حمله تند آذری به محمود فکری

سعید آذری مدیرعامل باشگاه فولاد به ویدئوی منتشره انتهای بازی که در آن الفاظی از سوی سرمربی استقلال به کار برده می‌شود واکنش نشان داد.
هفت شاکی پرسپولیس مشخص شدند

هفت شاکی پرسپولیس مشخص شدند

سرپرست باشگاه پرسپولیس تصمیم به پرداخت تمام مطالبات فصل گذشته بازیکنان فعلی این تیم گرفت و برای رسیدگی به این موضوع پرونده‌ها را دوباره به جریان انداخت.
پرونده ویژه
قیمت‌ها در بازارها ریزشی می‌شوند؟

قیمت‌ها در بازارها ریزشی می‌شوند؟

بررسی بازارهای مختلف نشان می‌دهد در میان بازارهای اصلی ایران هر بازار رفتار منحصر به فردی داشته: از یکسو بازار مسکن در سکوت و بدون کاهش قیمت روزهای خود را سپری می‌کند و در سویی دیگر نرخ ارز و خودرو که در روزهای اول اسفندماه شتاب فزاینده‌ای را تجربه می‌کردند حالا روند کاهشی را از سرگرفتند.
شهرداری تهران از زباله های کرونایی غافل است

شهرداری تهران از زباله های کرونایی غافل است

دستکش های یک بار مصرف پس از استفاده از سطل های زباله شهری سر در می آورد که در پی آن کودکان زباله گرد از آن به عنوان مواد پلاستیکی قابل بازیافت استفاده و در کیسه های خود می ریزند. از سوی دیگر به نظر می رسد مدیریت شهری تدبیری برای تفکیک این زباله های کرونایی نداشته باشد و خود نمی داند با این منابع آلوده باید چه کند و بدین ترتیب این زباله های خطرناک همانند سایر زباله ها در کهریزک دفن می شود؛ بدین ترتیب مدیریت شهری با عدم درایت خود به انتشار این ویروس در سطح جامعه دامن می زند
نجات باغ آذری شاید وقتی دیگر

نجات باغ آذری شاید وقتی دیگر

بافت فرسوده و اعتیاد دو غده چرکین محله باغ آذری است. خانه های 30 تا 40 متری ای که در هر کدام از آنها دو تا سه خانوار زندگی می کنند. خانه هایی که از شدت فرسودگی هر لحظه امکان ریزش آن وجود دارد يا اگر کوچکترین زلزله ای در تهران بیاید؛ تمامی این خانه هاخراب می شود و امکان امداد رسانی هم به اهالی این گود وجود ندارد،کوچه ها آنقدر باریک اند که یک خودرو امدادی نمی تواند داخل آن برود....
سامانه 137، از حرف تا عمل

سامانه 137، از حرف تا عمل

آنچه می‌تواند سبب آسیب شود این است که افرادی تماس می‌گیرند اما به نتیجه نمی‌رسند؛ امروز ه به مواردی برخورد می کنیم که گفتند بارها تماس گرفتیم. تماس‌های مکرری که نتیجه‌ای در پی ندارد. این اتفاق به سیستم مدیریت شهری، رضایت مردم و شهرداری به عنوان مجموعه خدماتی آسیب می‌زند که در این زمینه باید دقت کافی داشته باشیم و اعتماد عمومی را نشانه گرفته است.
مسکن ویژه در تمام شهر تهران ساخته می‌شود/شهرداری تسهیلگر ساخت مسکن برای همه اقشار جامعه است

مسکن ویژه در تمام شهر تهران ساخته می‌شود/شهرداری تسهیلگر ساخت مسکن برای همه اقشار جامعه است

قرار است مسکن ویژه در تمام شهر ساخته شود، این مسکن بیشتر برای افرادی که می خواهند به محل کار خود در یک منطقه از شهر نزدیک باشند، دانشجویان یا افراد تازه ازدواج کرده در نظر گرفته شده و برای تسهیل در ساخت آن کمک می کنیم سازندگان خوشنام تقویت شوند تا بازار کسب و کار درست تقویت شود، در نتیجه چنین کاری است که مردم هم به ما اعتماد می کنند.
ساخت و ساز‌های غیرکارشناسی بیمارستان‌ها صدای شهروندان را در آورد

ساخت و ساز‌های غیرکارشناسی بیمارستان‌ها صدای شهروندان را در آورد

کافی است سری به یکی از بیمارستان‌های تهران بزنید تا به وضوح شاهد پارک تعداد بسیاری از خودرو‌های متعلق به این بیمارستان‌ها در مقابل پارکینگ اهالی همجوار آن‌ها باشید، موضوعی که این روز‌ها صدای شهروندان این منطقه را درآورده است.
آرشیو
آخرین اخبار
ورزشی
سلامت
خودرو
استان ها
پربازدید
پربحث
تازه‌های شبکه‌های اجتماعی
آرشیو
معرفی‌نرم افزارهای‌کاربردی
آرشیو
تیتریاب
فیلم
۱
فیلم های دیگر
بین‌الملل
جانسون خواستار شکست ترامپ در انتخابات

جانسون خواستار شکست ترامپ در انتخابات

یک نشریه انگلیسی گزارش داد، نخست وزیر این کشور به شدت مایل به باختن دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر آمریکا و پیروزی جو بایدن در این انتخابات است.
تراکم حملات ضد آمریکایی در عراق

تراکم حملات ضد آمریکایی در عراق

تراکم حملات ضد آمریکایی در نقاط مختلف عراق حاکی از آن است که تروریست های آمریکایی گزینه‌ای جز خروج از این کشور را در مقابل خود نمی بینند.
پوتین همیشه سر حرفش می‌ماند

پوتین همیشه سر حرفش می‌ماند

در شرح خاطرات رئیس جمهور سابق فرانسه که روز جمعه در پاریس منتشر شد، نیکولا سارکوزی – که در سال‌های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲ بر سرکار بود- ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه را مردی می‌داند که بر سر حرفش می‌ماند.
ترکیه درباره لیبی به مصر هشدار داد

ترکیه درباره لیبی به مصر هشدار داد

آنکارا روز چهارشنبه با بیان اینکه با مسکو برای تداوم فشار جهت آتش بس در لیبی به توافق رسیده اما خواستار خروج نیروهای "ارتش ملی" از پایگاه های اصلی است، در خصوص هرگونه استقرار نیروهای مصری در لیبی هشدار داد.
آرشیو
جدیدترین اخبار شهرداری تهران
آرشیو