به گزاری تیتر شهر: هر سال بسیاری از ایرانی ها بر اثر تصادفات جاده ای و شهری جان خود را از دست می دهند و نقص عضو می شوند. به این ترتیب است که ايران با آن که يک درصد جمعيت جهان را دارد ، اما سهم جهاني آن از سوانح رانندگي 2 درصد است که بايد اين مسئله را يک دغدغه ملي تلقی شود وبه نظر می رسد به همين دليل است که در برنامه پنجم پيش بيني شده ، سالانه 10 درصد از آمار کشته شدگان حوادث رانندگي کاسته شود.
اما در بررسي علل تلفات و تصادف عده اي بر اين نظر هستند که بايد براي جلوگيري از بروز سوانح ، ايمني جاده ها و خودروها را مورد توجه قرار داد و پليس هم بر کنترل رانندگان تأکيد مي کند .در این میان هر چند نمی توان نقش ایمنی خودرو ها، وضعیت جاده ها و نقش جریمه ها را نادیده گرفت اما به نظر می رسد بخش مهمی از تقصیرها به گردن فرهنگ بد رانندگی کردن مردم است.
هر چند بی توجهی به قوانین و راه های دور زدن آن در رانندگی یکی از مشکلات قدیمی و ریشه دار در میان رانندگان ایرانی است اما با این حال باز هم به نظر می رسد رانندگان ایرانی از تمام خلاقیت و توان خود برای نقض قوانین استفاده می کنند. نقض قوانینی که با تاریکی هوا بیشتر و بیشتر خودی نشان می دهند .
در واقع می توان گفت، ایرانیان به بد رانندگی کردن شهرت دارند. بد رانندگی کردن و ویراژ دادن در اتوبان های شلوغ کلان شهرها یا عدم استفاده از بوق و راهنما در خیابان ها آنقدر برای همه عادی شده که اگر کسی قانون را رعایت کند با اعتراض رانندگان مواجه خواهد شد!
در این میان بد رانندگی کردن موتورسواران و بی قانونی کردن های آنها از همه مشهود تر است.
کافی است در اوج ترافیک تهران یک روزنه ای در خیابان ایجاد شود تا موتورسوران بدون رعایت کردن قوانین از لابه لای آن عبور کنند و خود را بدون توجه به خودرو ها و عابران به مقصد برسانند!
پیاده روها نیز از موتورسواران در امان نیست و دربسیاری از خیابان های اصلی تهران موتورسوران بدون توجه به عابرین از پیاده روها عبور میکنند و در مقابل اعتراض عابرین پیاده طلبکار هم می شوند.
به همین دلیل است که میزان تخلفات رانندگی در کشور بالاست و به همین دلیل سالانه تعداد قابلتوجهی از شهروندان بر اثر تصادفات رانندگی جان خود را از دست میدهند و یا دچار نقص عضو میشوند تا جایی که اعلام شده هزینههای ناشی از تصادفات رانندگی در کشور فقط در سال۹۰ چیزی نزدیک به ۵۲هزار میلیارد تومان بوده است.
شبکهٔ حملونقل عمومی عبارت است از خدمات حملونقل که در دسترس عموم قرار دارد تا مردم برای جا به جایی از آنهااستفاده کنند. تفاوت خدمات حمل و نقل عمومی با روشهایی مانند تاکسی دربست، سفر اشتراکی و اتوبوس کرایه در این است که در این نوع خدمات، سفر به صورت اشتراکی توسط افرادی ناشناس بدون توافق قبلی انجام میشود. از همین جا است که باید باهم بودن را بدانیم و براساس یک فرهنگ مشترک که مورد توافق هر دو نفر است رفتار کنیم.
از وسایل حمل و نقل عمومی میتوان به اتوبوس معمولی، اتوبوس برقی، تراموا و قطارشهری، حمل و نقل سریع (مترو) و قایقهای مسافرتی اشاره کرد. حملونقل عمومی بینشهری عمدتاً توسط خطوط هواپیمایی، اتوبوسهای بینشهری و خطوط ریلی بینشهری انجام میشود. شبکههای قطارهای پرسرعت نیز در بسیاری از مناطق جهان توسعهیافته است.
اکثر وسایل حملونقل به یک جدول زمانی بر طبق یک برنامهٔ زمانبندیشده روی آوردهاند که بتوانند بیشترین خدمات را در یکزمان مشخص ارائه دهند. در بسیاری از نقاط دنیا، تاکسیهای اشتراکی (غیر دربست)، خدمات تقاضا-محور ارائه میکنند درحالیکه برخی دیگر از خدمات مبتنی بر این هستند که وسیله نقلیه قبل از حرکت پر شود. برخی اوقات در مناطق کم تقاضا و برای افرادی که نیاز به خدمات خانه به خانه دارند، از حملونقل ویژه معلولین استفاده میشود.
تفاوتهای مشخصی در شبکهٔ حملونقل شهری بین آسیا، آمریکای شمالی و اروپا وجود دارد. در آسیا فعالیتهای شبکهٔ حملونقل عمدتاً توسط شرکتهای خصوصی اداره میشود که طرف قرارداد سازمانهای عمومی هستند.در آمریکای شمالی فعالیتهای شبکهٔ حملونقل عموماً توسط ادارات حملونقل شهری اداره شده و در اروپا این مسئولیت به عهدهٔ شرکتهای متعلق به دولت است.
خدمات حملونقل عمومی میتوانند مبتنی بر نرخ کرایه بر اساس فاصله و بهصورت خدمتی سودآور باشند و یا اینکه بودجه آن بهصورت یارانه توسط دولت تأمین شود که در این صورت نرخ کرایه برای مسافران ثابت خواهد بود. این خدمات برای افرادی که از آن استفاده میکنند کاملاً سودآور و قابل بازیابی بوده و یا در صورت امکان با پرداخت یارانه بهصورت محلی و یا از طرف دولت قابلکنترل باشد. البته در برخی شهرهای کوچک و بزرگ این یارانهها بهصورت کامل پرداختشده و این خدمات با هیچ هزینهای در اختیار مردم قرار میگیرد.
بنا به دلایل تاریخی و اقتصادی، در سطح بینالملل تفاوتهایی در گستره و نحوه استفاده از حملونقل عمومی وجود دارد. در یکسو کشورهای قدیمیتر مایل هستند سیستمهای گسترده و متنوعی برای سرویسدهی به شهرهای متراکم و قدیمی خود داشته باشند و در سوی دیگر در کشورهای جدیدتر، بسیاری از شهرها دارای خدمات حملونقل عمومی پراکنده و غیر فراگیری هستند.
حال اگر بخواهیم حمل و نقل شهری ایران را بررسی کنیم این مسئله از دو بعد فنی و امکانات و از بعد فرهنگ و همزیستی رنج می برد، به عبارت دیگر مردم ایران در استفاده از وسایل نقلیه حق خود را بر همه حقوق دیگران مسلط می دانند و سعی می کنند گاهی با نادیده گرفتن حقوق دیگران به هدف خود برسند.
از این جاست که هرج و مرج شروع شده و عملا مشکلات بسیاری به وجود می آید. تصور کنید در یک تاکسی اگر یک فرد با بار وارد شود، اصلا توجهی نمی کند که این بار یا وسیله می تواند برای دیگران ایجاد مزاحمت کند، بدون در نظر گرفتن حقوق دیگران بخشی از فضای مشترک را در اختیار میگرد و در صورت اعتراض ممکن است درگیری ایجاد شود، در مترو اتوبوس یا هر نوع وسیله دیگر این مسئله به خوبی صدق می کند،
صدای موسیقی، صحبت کردن تلفن همراه در مکان عمومی و دهها مورد دیگر همه و همه خبر از این دارد که ایرانی ها در استفاده از حمل و نقل عمومی اولویت اصلی را خودشان می دانند به همین دلیل است که اگر یک فرد سالخورده، آسیب دیده و یا با شرایط خاص در اتوبوس ایستاده کمتر کسی سعی می کند جایش را به او بدهد، فرهنگ شهروندی با آموزش و تکرار اصلاح می شود، لذا اگر شرایط امروز این چنین است، ریشه در رفتارهای دوران قبل و سنوات گذشته دارد.
باید آموزش را از مدارس شروع کنیم و یاد دهیم که همه باید به حقوق خود آگاه و البته قانع باشند تا برای کسی مزاحمت ایجاد نشود.