6کشته درانتقام خونین/400میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی/آخرین وضعیت قاتل ستایش/پلیس درجست و جوی قاتل 8 عضو یک خانواده/ میهمانی مرگبار در شمال

در بسته حوادث امروز تیتر شهر اخباری درباره  6کشته درانتقام خونین،400میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی،آخرین وضعیت قاتل ستایش،پلیس درجست و جوی قاتل 8 عضو یک خانواده، میهمانی مرگبار در شمال،می‌خوانید...

6کشته درانتقام خونین
دراین جنایت خونین 6 نفر ازجمله یک مأمورپلیس وچند عضوخانواده اش کشته و 3 نفر نیز مجروح شدند
مجرم سابقه‌ دارکه به تازگی و با سپردن وثیقه 200 میلیون تومانی اززندان آزاد شده بود در انتقامی هولناک، ساکنان دو خانه در شهر اراک را به رگبار گلوله بست.دراین جنایت خونین 6 نفر ازجمله یک مأمورپلیس وچند عضوخانواده وی کشته و 3 نفر نیز مجروح شدند.
حدود ساعت 5 صبح دیروز مردی 26 ساله با ورود به خانه یک مأمور نیروی انتظامی شهرستان اراک در خیابان طالقانی، ابتدا او وخانواده‌اش را به رگبار گلوله بست.بعد هم راهی خانه زن ومردی درخیابان علی ابن ابیطالب(ع) شد که سال گذشته به اتهام قتل فرزندشان ازاوشکایت کرده بودند.این جنایتکارپس از قتل اعضای این خانواده و مجروح کردن چند نفر دیگر متواری شد.
با گزارش این حادثه به پلیس اراک، مأموران و امدادگران اورژانس بلافاصله در محل حاضر شده وهمزمان با انتقال مجروحان به بیمارستان، با دستوردادستان وفرمانده انتظامی استان و بازپرس ویژه قتل، تحقیقات ویژه جنایی برای رازگشایی از این قتل عام هولناک کلید خورد.
در نخستین بررسی‌ها، مأموران موفق به شناسایی هویت عامل جنایت شده و با کشف این سرنخ، ساعاتی بعد خودروی او را در یکی از محله‌های اراک پیدا کردند.بعدهم برادرش که مظنون به مشارکت در این جنایت هاست بازداشت شد.براساس مدارک موجود در پرونده، قاتل فراری سال گذشته به اتهام معاونت در قتل فردی زندانی شده بود.اما روز 12 دی امسال با سپردن قرار وثیقه 200 میلیون تومانی به طورموقت از زندان آزاد شده بود. وی سپس برای انتقامجویی پس ازتهیه اسلحه به خانه مأموری رفت که درجریان دستگیری وی حضورداشت.بعدهم به خانه پدرومادرمرد جوانی رفت که سال گذشته به قتل رسیده بود وبا شکایت آنها زندانی شده بود.
فرشید حسینی طاهری - دادستان عمومی و انقلاب اراک - عصردیروزدر این باره گفت: «قاتل فراری که به اتهام ضرب و شتم در زندان بود 10 روز پس از آزادی‌اش این جنایت را با هدف انتقامجویی رقم زد.نخستین تحقیقات هم نشان می‌دهد متهم 26 ساله که عباس صحرایی نام دارد ساعتی پیش از نخستین جنایت، اول با خانواده‌اش درگیر شده و چند تیر هوایی نیز شلیک کرده است که به نظر می‌رسد این درگیری انگیزه‌ای برای جنایت‌هایش شده است.»
وی درباره ارتباط قاتل با قربانیان ادامه داد: «نخستین جنایت حدود ساعت 5 و 45 دقیقه صبح در خیابان طالقانی رخ داده است. قاتل با در دست داشتن یک اسلحه کلاشینکف و قمه ابتدا به خانه مأمور نیروی انتظامی که سال گذشته درجریان دستگیری‌اش همکاری داشته رفت و با شلیک گلوله‌های پی در پی این مأمور پلیس، مادر، خواهر و برادروی را به قتل رساند و یکی دیگر از اعضای این خانواده را نیز مجروح کرد. وی سپس به خانه پدر قربانی پرونده‌اش در کوی علی ابن ابیطالب(ع) رفت و با کشتن پدر و مادر وی و مجروح کردن برادرش در حال فرار با یکی از همسایگان درگیر شد که او را نیز مضروب کرد.»طاهری ادامه داد: «این قاتل مسلح و فراری است اما تهدیدی برای مردم نخواهد بود. اسلحه مورد استفاده کلاشینکف بوده اما در محل حادثه قمه هم پیدا شده که هنوز مشخص نیست مورد استفاده قرار گرفته باشد.»
دادستان عمومی اراک گفت: «بر اساس تحقیقات و اطلاعات اولیه، این شخص پس از آزادی از سوی بستگان به‌عنوان عامل ایجاد نابسامانی و مشکلات خانوادگی مورد شماتت قرار گرفته بود و طرفین نزاع سال گذشته نیز (خانواده مقتول درگیری سال گذشته) به خانواده وی فشار می‌آورند که باید از شهر اراک کوچ کنند و جای دیگری را برای سکونت اختیار کنند.مجموعه این فشارها و بگو مگو‌های خانوادگی نیز موجب سکته پدر متهم و فشار روحی مضاعف بر وی شده بود که درنتیجه حمله مسلحانه به خانواده‌های مرتبط و شاهد در حادثه سال قبل و کشته شدن 6 نفر را سبب شد.»طاهری افزود: «مجرمان خطرناک و بالفطره پس از آزادی از زندان یا قرار وثیقه فعالیت آنها به صورت نامحسوس از سوی نیروی انتظامی و اداره آگاهی مورد بررسی قرار می‌گیرند اما عامل حادثه دیروز اگر چه با هدف و انگیزه مرتکب این حادثه شده، در حادثه قبلی مجرم بالفطره معرفی نشده است.»
سردار کیومرث عزیزی، فرمانده انتظامی استان مرکزی نیز به خبرنگار جنایی «ایران» گفت: «قربانیان ومجروحان این جنایت خونین، 14 تا 45 ساله هستند. علت اصلی این جنایت خونین هم انتقامجویی و اختلاف‌های شخصی قاتل فراری با اعضای دو خانواده بوده است.البته با تلاش مأموران یکی از عاملان جنایت ساعاتی پس از گزارش حادثه، دستگیر شد. ضمن اینکه تجسس‌های گسترده پلیسی برای دستگیری مجرم سابقه‌ دار فراری که سال گذشته به اتهام معاونت در قتل زندانی بود و به تازگی آزاد شده، ادامه دارد.»

قاتل فراری را شناسایی کنید
سرهنگ «محمود خلجی» معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان مرکزی گفت: «طبق هماهنگی‌های انجام شده با مرجع قضایی، مجوز انتشار عکس قاتل فراری به نام «عباس صحرایی» صادر شده است. به همین خاطراز شهروندان درخواست می‌شود در صورت هر گونه اطلاع از مخفیگاه قاتل، مراتب را از طریق تلفن 110 به پلیس اعلام کنند.»
به اتهام قتل شوهر :
زن خیانتکار که به دنبال اختلاف‌های شدید خانوادگی همسرش را خفه کرده و با صحنه‌سازی مدعی شده بود شوهرش خودکشی کرده است پس از محاکمه به قصاص و شلاق محکوم شد.
راز این جنایت 8 ماه بعد و با افشای ارتباط‌های تلفنی زن شوهرکش با مرد بیگانه فاش شد.این زن که به دنبال رابطه‌ای پنهانی به شوهرش خیانت کرده بود پس از محاکمه در شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی زالی و قاضی اسلامی-مستشار- به جرم کشتن شوهرش به قصاص و به خاطر رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم شد.
رسیدگی به این ماجرا از 27 خردادماه سال 88 و به دنبال اعلام مرگ مرموز مرد 32 ساله‌ای به نام «سعید» در خانه‌اش واقع در ورامین در دستور کار پلیس و بازپرس جنایی قرار گرفت.
مهسا همسر 28 ساله قربانی در بازجویی‌ها به کارآگاهان جنایی گفت شوهرش به خاطر مشکلاتی که داشته خودکشی کرده است.
به دنبال این اظهارات و همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه هشت ماه بعد برادر سعید که به طور اتفاقی گوشی تلفن همراه زن برادرش مهسا را پیدا کرده بود سرنخ کشف جنایت را به مأموران داد. او در گوشی تلفن، پیامک‌هایی را یافت که نشان می‌داد این زن با مرد بیگانه‌ای رابطه پنهانی دارد. وقتی گوشی تلفن همراه مهسا برای تحقیقات بیشتر در اختیار مأموران آگاهی قرار گرفت این زن با مشاهده مدارک پلیسی ناچار لب به اعتراف گشود و راز کشتن شوهرش را فاش کرد.
او به کارآگاهان گفت: روز حادثه با همسرم درگیر شدیم و من به خاطر عصبانیت شدید او را با روسری خفه کردم. مهسا درباره رابطه نامشروع‌اش هم گفت به صورت اتفاقی شماره تماس یکی از خواستگاران قدیمی خواهر کوچک‌تر از خودم را پیدا کرده بودم. در ادامه تماس‌های مکرر با مرد جوان احساس کردم به او علاقه‌مند شده‌ام اما شوهرم مانعی بر سر راه خوشبختی ماه بود. به‌همین خاطر او را کشتم. در حالی که هیچ وقت فکر نمی‌کردم راز جنایت فاش شود. پس از اعتراف‌های تکان‌دهنده زن جوان وی در چندین مرحله تحت محاکمه قرار گرفت و سرانجام روز گذشته از سوی قضات شعبه دوم دادگاه کیفری تهران محاکمه شد. در پایان جلسه زن جنایتکار به اتهام قتل همسرش به قصاص و همچنین به اتهام رابطه نامشروع به 99 ضربه شلاق محکوم شد. همچنین مرد غریبه نیز به 15 ضربه شلاق محکوم شد.


400 میلیون تومان برای بخشش داماد اعدامی
خیاط جوان که در جریان مشاجره خانوادگی، پدرزنش را با چاقو کشته بود. صبح دیروز برای محاکمه از زندان به شعبه چهارم دادگاه کیفری انتقال یافت. او پس از جلب رضایت خانواده مقتول و با پرداخت دیه 400 میلیون تومان از چوبه‌دار نجات یافت. شامگاه هشتم دی سال 89 و در جریان جنایت خونینی که در خیابان ابوذر تهران رخ داد، تیم جنایی به همراه بازپرس دادسرا در محل حادثه حضور یافت و با جسد مرد 48 ساله‌ای به‌نام «اکبر» روبه رو شدند که با ضربه چاقوی دامادش جان باخته بود.داماد 30 ساله که خود را به پلیس معرفی کرده بود در بازجویی‌ها به‌کارآگاهان گفت: همسرم با من تماس گرفت و خبر داد که به‌خانه پدرش رفته و از من هم خواست شب و موقع برگشت از سرکار به آنجا بروم.اما آن شب به دلیل اینکه دیر به خانه پدرزنم رسیدم با همسرم جر و بحث‌مان شد. وقتی دعوا بالا گرفت من که بسیار عصبانی شده بودم به طرف کوچه رفتم و شیشه خودروی پدرزنم را شکستم.وقتی پدرزنم به کوچه آمد و از جریان مشاجره من و همسرم با خبر شد سعی کرد من و همسرم را آشتی دهد اما به او گفتم که نباید دخالت کند. پدر زنم هم عصبانی شد. بعد هم به خاطر شکستن شیشه ماشین‌اش با هم دست به یقه شدیم و نمی‌دانم چه شد که رفتم سراغ ماشین خودم و چاقویی را از داشبورد  برداشتم و هنگام درگیری پدر زنم را به قتل رساندم!مرد خیاط پس از محاکمه به قصاص محکوم شد. اما پس از تلاش‌های زیادی که برای نجات او انجام گرفت سرانجام توانست رضایت خانواده همسرش را جلب کند و با پرداخت 120 میلیون تومان به برادرزنش و خریدخانه‌ای 280 میلیون تومانی برای مادرزنش، از چوبه‌دار رهایی یابد.این در حالی بود که همسرش مدتی پس از قتل پدرزنش، از شکایت خود گذشت کرد و گفت پدرش براثر یک اتفاق پیش‌بینی نشده جان باخته است.
روز گذشته پس از پایان محاکمه متهم به قتل به دادگاه کیفری فرستاده شد و در پایان جلسه قاضی اصغر عبداللهی رئیس دادگاه و مستشار دادگاه – قاضی محمود کیخواه- وارد شور شدند و با توجه به رضایت شاکی‌ها جوان خیاط را از جنبه عمومی جرم به 5 سال زندان محکوم کردند. از آنجا که متهم بیش از 6 سال در زندان بوده است بنابراین آزاد خواهد شد.


پدر ستایش :
قاتل دخترمان باید به دار آویخته شود
معصومه مرادپور/پدر ستایش کوچولو گفت: به هیچ عنوان از حق قانونی و شرعی خود گذشت نخواهم کرد و خواهان اجرای هر چه سریع‌تر حکم اعدام قاتل فرزندمان هستیم.
شیرآقا قریشی در گفت‌وگو با خبرنگار حوادث «ایران» ضمن بیان این مطلب اظهار داشت: من و همسرم به هیچ عنوان از خون فرزند بیگناه و جگر گوشه‌مان که در اوج قساوت قلب و به طور وحشیانه ربوده شد و بعد هم کشته شد نخواهیم گذشت.وی گفت: پس از این فاجعه هولناک من و همسرم شرایط روحی بسیار وخیمی داریم. ضمن اینکه همسرم بشدت دچار افسردگی شده است. در این جنایت تکان‌دهنده که 24 فروردین امسال در اطراف ورامین رخ داد دختربچه 6 ساله افغان پس از ربوده شدن مورد تعرض پسر 17 ساله همسایه قرار گرفت و به طرز هولناکی کشته شد. بعد جسدش با اسید سوزانده شد. عامل جنایت که پس از تحقیقات جنایی دستگیر شده بود طی دو مرحله در شعبه هفتم دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی خازنی و مستشاران دادگاه-قاضی دکتر اسلامی و قاضی توکلی- به اعدام محکوم شد. این حکم از سوی قضات دیوانعالی کشور نیز تأیید شد.


اعدام امیرحسین بدون پرداخت دیه

قاضی فرج اللهی، رئیس شعبه سی و دوم دیوان عالی کشور نیز گفت: «دادنامه شعبه ۷ دادگاه کیفری استان تهران مبنی بر محکومیت امیرحسین پورجعفر کتم جانی، درباره اتهام قتل عمد و زنای به عنف و جنایت بر میت با لحاظ اصلاحاتی بر اساس مواد ۱۳۳ و ۳۸۲ قانون مجازات اسلامی در شعبه ۳۲ دیوان عالی کشور ابرام شد.»
بر این اساس خانواده ستایش برای اعدام قاتل دخترشان نیازی به پرداخت فاضل دیه (مابه التفاوت دیه زن و مرد) ندارند.
 در حالی که براساس قوانین جزایی اگر قاتل مرد و مقتول یک زن باشد، خانواده مقتول برای قصاص قاتل باید تفاوت دیه زن و مرد را به قاتل بپردازند، اما در پرونده قتل ستایش قریشی به دلیل محکومیت قاتل به یک بار اعدام به دلیل زنای به عنف و یک بار قصاص به دلیل قتل ستایش، تنها اعدام اجرا شده و از این جهت خانواده ستایش برای اعدام قاتل دخترشان نیازی به پرداخت فاضل دیه(مابه التفاوت دیه زن و مرد) ندارند.
با توجه به اینکه در این پرونده چند حکم صادر شده است، طبق ماده ۱۳۳ قانون مجازات اسلامی مبنی بر اینکه «در تعدد جرایم موجب حد و قصاص، مجازات ها جمع می‌شود. به همین خاطر چنانچه مجازات حدی، موضوع قصاص را از بین ببرد یا موجب تأخیر در اجرای قصاص شود، اجرای قصاص مقدم است و در صورت عدم مطالبه فوری اجرای قصاص یا گذشت یا تبدیل به دیه، مجازات حدی اجرا می‌شود» مجازات اشد یعنی مجازات اعدام اجرا می‌شود.
ماده ۳۸۲ قانون مجازات اسلامی هم اشاره می‌کند«هرگاه زن مسلمانی عمداً کشته شود، حق قصاص ثابت است لکن اگر قاتل، مرد مسلمان باشد، ولی دم باید پیش از قصاص، نصف دیه کامل را به او بپردازند و اگر قاتل، مرد غیرمسلمان باشد، بدون پرداخت چیزی قصاص می شود. در قصاص مرد غیرمسلمان به سبب قتل زن غیرمسلمان، پرداخت مابه التفاوت دیه آنها لازم است»


پلیس درجست و جوی قاتل 8 عضو یک خانواده
 همزمان با کشف اجساد 5 کودک، 2 زن و یک مرد در خانه‌ای واقع در شهرستان ایرانشهر، تحقیقات گسترده جنایی دراین باره آغازشده است. باتوجه به اینکه صدای تیراندازی درمحل جنایت به گوش نرسیده است، پلیس احتمال می‌دهد عامل یا عاملان جنایت از صدا خفه کن برای قتل عام خانوادگی استفاده کرده‌اند.
روز دوشنبه 20 دی، کارمند اداره بهداشت برای تزریق آمپول و قطره فلج اطفال به روستای نصرآباد شهرستان ایرانشهر رفت. زن جوان پس ازرسیدن به خانه مورد نظرچند بار زنگ زد و با اینکه در ورودی باز بود اما صدایی نمی‌آمد. زن جوان که به ماجرا مشکوک شده بود وارد خانه شد اما ناگهان صحنه دلخراشی پیش رویش دید؛پیکرهای خونین 5 کودک، دو زن و مرد جوان روی زمین افتاده بود. او سراسیمه بیرون دوید و اهالی را خبرکرد. بعدهم مأموران پلیس و اورژانس به آنجا رسیدند، اما بررسی‌ها نشان داد تمامی قربانیان ساعاتی قبل جان باخته‌اند.بدین ترتیب موضوع به کارآگاهان جنایی پلیس استان سیستان و بلوچستان و بازپرس کشیک اعلام شد و تحقیقات در این خصوص کلید خورد.نخستین تحقیقات نشان داد دراین جنایت هولناک، زن و مرد جوان و دو فرزند خردسال‌شان به همراه خواهر صاحبخانه و فرزندان او به طرز هولناکی کشته شده‌اند.
در جریان تحقیقات میدانی و از آنجا که هیچ صدای گلوله‌ای به گوش اهالی روستا نرسیده بود، این احتمال قوت گرفت که قربانیان با اسلحه‌ای از یک مدل و مجهز به صدا خفه کن، کشته شده‌اند.ضمن اینکه هیچ شاهدی هم برای جنایت‌های هولناک وجود نداشت.این درحالی بود که متخصصان پزشکی قانونی هم درنخستین بررسی‌ها اعلام کردند آنها حدود 12 ساعت قبل ازکشف اجساد به قتل رسیده‌اند. همسر زن جوان که همراه فرزندانش در خانه برادرش، به قتل رسیده بود نیزدرتحقیقات جنایی گفت: «همسرم هرازگاهی به خانه برادرش می‌رفت و چند روزی میهمان‌شان می‌شد.»
سرهنگ علی جلیلیان، فرمانده انتظامی شهرستان ایرانشهر نیزدراین باره گفت: یک اسلحه کلت کمری از داخل کیف خواهر صاحبخانه -یکی ازقربانیان- به‌دست آمد. ضمن اینکه سرنخ‌هایی از عامل یا عاملان جنایت نیز در دست است وردیابی‌های ویژه جنایی تا زمان کشف این جنایت هولناک وانگیزه عامل یا عاملان  ادامه دارد.
میهمانی مرگبار در شمال
هفت پسر نوجوان که در یک شب‌نشینی شرکت کرده بودند پس ازنوشیدن مشروبات الکلی گرفتار سرنوشت تلخی شدند. یکی از آنها همزمان با انتقال به بیمارستان تسلیم مرگ شد و 6 نفر دیگر نیز درشرایط وخیم جسمی، با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند.
صبح دوشنبه پیکرهای نیمه جان 7 پسر نوجوان به خاطرنوشیدن مشروبات الکلی به بیمارستانی در رشت انتقال یافت. بلافاصله نیز با توجه به وخامت حال آنها، تیمی از پزشکان متخصص بر بالین آنها حاضر شده و درمان آنها در دستور کار قرار گرفت.
در حالی که تلاش‌های تیم پزشکی برای نجات آنها ادامه داشت، وضعیت 3 نفر از آنها بحرانی‌‌تری شد. دقایقی بعد هم یکی از آنها که 17 ساله بود جان باخت. 2 دوست دیگرش نیز با پایین آمدن سطح هشیاری‌شان به کمای عمیقی فرو رفتند و تحت مراقبت‌های ویژه قرار گرفتند. اما وضعیت عمومی 4 نوجوان دیگر بهتر شد.از سوی دیگر همزمان با اعلام مرگ پسر نوجوان از سوی مسئولان بیمارستان به پلیس، تیمی از مأموران برای تحقیقات راهی بیمارستان شدند.سرهنگ محمدرضا جعفری خیرخواه معاون اجتماعی پلیس گیلان در این باره به خبرنگار ما گفت: مأموران پس از حضور دربیمارستان متوجه شدند هر سه جوان بعد از دیالیز به کما رفته‌اند. در همین راستا فروشنده 42 ساله مشروبات الکلی دست‌ساز که سابقه‌دار نیز بود توسط مأموران انتظامی شناسایی و دستگیر شد. سرهنگ خیرخواه با هشدار به خانواده‌ها درخصوص نظارت بیشتر بر رفتار فرزندان شان، نوجوانی را مرحله گذر از آسیب‌های اجتماعی دانست و از خانواده‌ها خواست بر نحوه زندگی فرزندان‌شان نظارت دقیق و منطقی داشته باشند و نسبت به رفتارهای مشکوک فرزندان خود بی‌تفاوت نباشند. ضمن اینکه باید سعی کنند با ارتباط سالم و سازنده و همراه با محبت بر رفتار فرزندان خود کنترل مناسب تری داشته باشند.به گفته وی، تحقیقات پلیس درخصوص این پرونده ادامه دارد.
افشای انگیزه قتل پدر و پسر
عامل قتل پدر و پسری ایرانشهری، که با شلیک گلوله کشته شده بودند با ردیابی‌های ویژه پلیسی شناسایی و دستگیرشدند.
دراین جنایت هولناک که پنجم دی امسال رخ داد مرد میانسال و پسر23 ساله‌اش که سواربرخودرو پراید بودند ازسوی سرنشینان خودرو پژو405 هدف شلیک قرارگرفته وبه قتل رسیدند.به دنبال وقوع این جنایت، تحقیقات گسترده پلیسی برای شناسایی و دستگیری عاملان جنایت آغازشد.پس از وقوع این قتل اقدامات تخصصی پلیس برای شناسایی متهمان آغاز شد.سرهنگ دوستعلی جلیلیان فرمانده انتظامی ایرانشهر گفت: کارآگاهان پلیس در ردیابی‌های تخصصی، سرنخ‌هایی از دخالت یک فرد سابقه دار در این جنایت را به دست آوردند.تا اینکه پس از چندین روز تجسس ، سرانجام یکی از ضاربان را شناسایی و او را درعملیاتی ضربتی در شهرستان ایرانشهر دستگیر کردند.
مأموران در بازرسی از محل سکونت وی، خودرو پژو 405 که تحت تعقیب بود را کشف کردند. متهم نیز در تحقیقات تخصصی کارآگاهان پلیس به ارتکاب قتل با همکاری 2 نفر دیگر اعتراف کرد ومدعی شد:مرد میانسال، سال گذشته در قتل یکی از بستگانش نقش داشت.به همین خاطرهم او و پسرش را کشتند.درحال حاضر تجسس‌های گسترده پلیسی برای دستگیری متهمان فراری همچنان ادامه دارد.

قربانی جنایت،پلیس را به قاتل فراری رساند
راننده کامیونی که درجریان جدال خونین ازسوی مرد جوانی هدف ضربه‌های مهلک قرارگرفته بود، پیش ازمرگش عامل قتل را معرفی کرد.
چند روز قبل مأموران گشت پلیس بخش «کردیان» شهرستان جهرم واقع دراستان فارس، هنگام گشت به کامیون خاوری مظنون شدند که با چراغ روشن در کنارجاده روستایی متوقف شده بود. مأموران درجریان بررسی خودروی سنگین، ناگهان با پیکرنیمه جان راننده 40 ساله روبه‌روشدند که به دلیل ضرب و شتم، بشدت آسیب دیده بود.آنها بلافاصله مرد مجروح را به بیمارستان انتقال دادند. این درحالی بود که وی قبل ازآخرین نفس‌هایش و بریده بریده، عامل ضرب وجرح را معرفی کرد. اوپس از انتقال به بیمارستان تحت درمان قرارگرفت اما با وجود تلاش تیم درمانی، به خاطرخونریزی شدید و صدمات وارده روی تخت بیمارستان جان باخت.
 سرهنگ عبدالعظیم انصاری فرمانده انتظامی شهرستان جهرم گفت: «با اطلاعات ارائه شده ازسوی مقتول، کارآگاهان جنایی به تعقیب عامل قتل پرداخته و او را دستگیرکردند. مرد جنایتکار نیزدر بازجویی‌ها به مشاجره لفظی و ضرب و شتم مرد جوان با چوبدستی اعتراف کرد.»
ویرانی زندگی خانوادگی در آرایشـــــــگاه
شوهرم از وقتی مرا در رستوران با مردان غریبه دیده است، تصمیم گرفته طلاقم بدهد اما من زندگی‌ام را دوست دارم و پشیمانم...
 زن جوان ظاهر آراسته و صورت زیبایی داشت. نگاهش هنوز هم پشت پلک‌های پف کرده و لایه‌های اشک، جذابیتش را از دست نداده بود. بغض سنگینی در گلویش بود و بریده بریده حرف می‌زد. لیوانی آب برای خودش ریخت و نفس عمیقی کشید و گفت: «همه چیز از 6 ماه پیش شروع شد. از بیکاری خسته شده بودم. هر روز از صبح تا شب که امیر سر کار می‌رفت تنها بودم و حسابی حوصله‌ام سر رفته بود. از طرفی امیر برای تأمین هزینه‌ها خیلی تحت فشار بود و می‌خواستم هر طور شده کمکش کنم. وقتی موضوع را با او درمیان گذاشتم گفت: «اگر واقعاً دوست‌داری کار کنی من حرفی ندارم اما به خودت فشار نیاور...»
با شنیدن این حرف خیلی خوشحال بودم. مدت‌ها بود به این موضوع فکر می‌کردم و وقتی رضایت امیر را گرفتم به خاطر علاقه و استعدادی که در آرایشگری داشتم در دوره‌ای آموزشی ثبت‌نام کردم. همزمان هم در آرایشگاه‌ها دنبال کار می‌گشتم. در همین رفت و آمدها با زنی به نام سوسن آشنا شدم.
او صاحب یک آرایشگاه زنانه بود که وقتی دوره‌ام تمام شد قبول کرد وردستش شوم. آنقدر انرژی گرفته بودم که هر شب وقتی امیر می‌رسید تا ساعت‌ها فقط من حرف می‌زدم و او با صبوری حرف‌هایم را گوش می‌داد و به نظر می‌رسید از شرایط راضی است.
سوسن مهربان بود و من پس از چند هفته آنقدر با او صمیمی شدم که دیگر کوچکترین مشکلاتم را هم با او در میان می‌گذاشتم و کم کم او از همه مسائل شخصی و خانوادگی‌ام باخبر شد.
سوسن چند سال قبل از شوهرش جدا شده بود اما مردان زیادی اطرافش بودند و به قول خودش بعد از جدایی با آنها خوش می‌گذراند. چند باری دوستانش را جلوی آرایشگاه دیده بودم. آنها خیلی گرم و صمیمی بودند و طوری با من برخورد می‌کردند که انگار سال‌هاست مرا می‌شناسند. اوایل به این مسائل توجهی نداشتم البته از تعریف و تمجیدهایشان خوشم می‌آمد اما به روی خودم نمی‌آوردم. تا اینکه یک روز سوسن پیشنهاد کرد با دومرد که ازدوستانش بودند بیرون برویم. او به من گفت: «بچه‌ها چند باری تو را دیده‌اند و گفته‌اند امروز تو را هم با خودم بیارم. زیاد طول نمی‌کشه. البته اصراری ندارم اما...» لحنش طوری بود که احساس کردم اگر «نه» بگویم او ذهنیتش درباره من عوض می‌شود و فکر می‌کند اُمل و ترسو هستم و به خودم اعتماد ندارم. اما ای کاش پایم شکسته بود و آن روز نرفته بودم....
اوایل همیشه با سوسن در جمع دوستانش حاضر می‌شدم اما کم کم آنها شماره‌ام را گرفتند و دیگر حتی به او نمی‌گفتم و خودم با آنها کافی شاپ، رستوران و... می‌رفتم و بدون فکر به عاقبت کارم، خوش می‌گذراندم.
یکی دو باری خواستم با امیردرباره آنها صحبت کنم اما ترسیدم او عصبانی شود و نگذارد سر کار بروم. شرایط طوری شده بود که دیگر از ترس اینکه حرفی از دهانم بپرد شب‌ها کمتر حرف می‌زدم و مدام پای تلفن بودم.
امیر مشکوک شده بود اما باز هم چیزی نمی‌گفت. کم کم به رفت و آمدها عادت کرده و کافی شاپ‌ها و رستوران‌های سطح بالای شهر پاتوقم شده بود.
هرگز فکر نمی‌کردم امیر متوجه چیزی شده باشد. اما او بدون اینکه بدانم همه رفتارهایم را زیرنظر داشت. زن جوان وقتی به اینجا رسید سکوت کرد. انگار آنچه می‌خواست بگوید برایش خیلی دردناک بود. گریه امانش نمی‌داد.
دقایقی فقط صدای هق هق گریه اش می‌آمد. کمی آرام‌تر که شد ادامه داد: «هنوز نمی‌توانم در چشمان امیر نگاه کنم... فکر می‌کردم او از همه چیز بی‌خبر است اما.... یک روز در یکی از کافی شاپ‌ها با دوستان سوسن قرار داشتم. آنقدر با آنها صمیمی شده بودم که صدای قهقهه‌هایم در فضای کافی شاپ می‌پیچید. ساعاتی آنجا بودیم اما خیلی دیر شده بود و باید به خانه برمی‌گشتم. در حال خنده و شوخی از کافی شاپ بیرون آمدیم و نزدیک خودروی مدل بالای دوست سوسن شدیم. اصلاً حواسم به دور و برم نبود اما تا خواستم سوار شوم کسی دستم را محکم گرفت و مرا عقب کشید. خشکم زده بود. امیر آنجا چه کار می‌کرد؟! دوستان سوسن وقتی فهمیدند او شوهرم است سریع سوار ماشین شدند و با سرعت از آنجا دور شدند.
من مانده بودم و امیر.... نگاهش سرد و پر از خشم بود. داغی سیلی محکمی که به صورتم زد را هنوز حس می‌کنم. صدایش از خشم می‌لرزید و با فریاد فروخورده‌ای گفت: «این طوری می‌خواستی کمک خرج زندگی باشی. تو از اعتماد من سوءاستفاده کردی. از صبح دنبالت بودم. هنوز نمی‌توانم باور کنم که زن من با مردان غریبه...» و بعد رویش را از من برگرداند و گفت: «طلاقت می‌دهم تا به خوشگذرانی‌هایت برسی...»
آنقدر شرمنده بودم که نمی‌توانستم حرفی بزنم. انگار آن سیلی مرا به خودم آورده بود. پشیمان شده بودم اما نمی‌دانستم چطور اشتباهم را جبران کنم. از آن روز شوم، امیر دیگر کلمه‌ای حرف نزد. من هم جرأت حرف زدن نداشتم. هرگز فکر نمی‌کردم امیر تهدیدش به طلاق را عملی کند اما دیروز احضاریه دادگاه به دستم رسید.از وقتی احضاریه را گرفتم به هر دری زدم و از هر راهی که می‌توانستم سعی کردم او را از طلاق منصرف کنم اما نشد. حالا فهمیدم چقدر خوشبخت بودم که امیر با آن سیلی و رفتار خشن مرا پیش از اینکه به فساد و رابطه‌های غیراخلاقی بیفتم نجاتم داد.
من زندگی و همسرم را بیشتر از گذشته دوست دارم. کمکم کنید زندگی‌ام از هم نپاشد. از کارهایم پشیمانم. امیر را راضی کنید تا با من بماند...»
جلسه مشاوره
در این پرونده زن جوان پیش از هر کاری به قطع ارتباط با صاحب آرایشگاه توصیه شد و همسرش نیز با دعوتنامه‌ای رسمی برای مشاوره حضوری به مرکز مشاوره پلیس اصفهان دعوت شد. این زن تحت آموزش‌های ارتباطی قرار گرفت و متوجه شد که برای رفع مشکلات باید از متخصصان کمک بگیرد نه افرادی که به هر دلیلی با او رابطه نزدیک دارند.
ضرورت پایبندی به اصول اخلاقی
کارشناس مرکز مشاوره «آرامش» در این باره گفت: «زندگی خانوادگی معمای بسیار پیچیده‌ای است؛ معمایی که تناقض‌های درونی، آن را پیچیده‌تر و دشوارتر می‌کند، خانواده از یک طرف برای اعضای خود به‌عنوان نهادی محدود‌کننده عمل کرده و از طرف دیگر مایه تهذیب نفس می‌شود و زمینه پایبندی اعضای خود را به اصول اخلاقی فراهم می‌آورد.
اصول پایداری و استحکام خانواده براساس اقدام متقابل، تفاهم و درک صحیح زن، شوهر و فرزندان نسبت به یکدیگر است که اگر به این مهم توجه نشود، افراد خانواده در برابر کوچکترین مشکلات مقاومت نکرده و باعث ایجاد تنش و تقابل درمحیط خانواده می‌شوند که این خود منجر به ازهم پاشیدن بنیان گرم و صمیمی خانواده شده و پیامد و اثرات جبران‌ناپذیری به دنبال دارد.
اعتماد بی جا به دیگران ممنوع
این کارشناس ادامه داد: «ورود زنان به دنیای کار برای تأمین نیازهای مالی و داشتن شغل، یکی از دلایل مهم برای پیچیدگی و گسترش روابط اجتماعی زنان است. اما در بیشتر مواقع ورود به دنیای بیرون نیاز به مهارت ارتباطی قوی دارد زیرا شناخت به مرور زمان شکل می‌گیرد و اگر این اتفاق بموقع و درست نیفتد، ممکن است افراد دچار آسیب شوند. اغلب اوقات، اعتماد کردن‌های بدون بررسی کافی، مسأله ساز شده و مانند آنچه در این پرونده اتفاق افتاد، منجر به سقوط افراد می‌شود.
لزوم شناخت زوجین از نیازهای یکدیگر
به طور معمول زنان برای رسیدن به آرامش مشکلاتشان را با دیگران در میان می‌گذارند. آنان نیز سعی می‌کنند براساس تجاربشان به راهنمایی ومسأله گشایی بپردازند اما اگر طرف گفت‌و‌گو فردی باشد که سلامت اخلاق روانی و رفتاری ندارد، با هدایت غلط، مشکلات را بغرنج‌تر خواهد کرد. اولویت نیازهای زنان محبت، گفت‌و‌گو، صداقت و بی‌آلایشی، حمایت مالی و تعهد خانوادگی است که وقتی این نیازها در خانواده برطرف نشود زن در بیشتر مواقع به افراد دیگر پناه می‌برد که در بسیاری موارد مشکلات فراوانی ایجاد می‌شود.